۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

زن در کشورهای سوسیالیستی (2)

کلارا ستکین (1857 ـ 1933)
سیاستمدار سوسیالیست آلمان و مدافع حقوق زنان
نماینده فراکسیون انقلابی ـ مارکسیستی در حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان
جزو منشعبین از حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان و عضو گروه اسپارتاکوس (1917)
عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست آلمان
رئیس مسن مجلس آلمان (1932)
از مؤسسان بین الملل دوم جنبش سوسیالیستی کارگری
از مبتکران روز بین المللی زن
عضو هیئت اجرائیه بین الملل کمونیستی
عضور کمیته مرکزی حزب کمونیست آلمان
آثار:
زنان کارگر و مسئله زنان در حال حاضر (1889)
دانشجو و زن (1889)
مسئله حق انتخابات زنان (1907)
روزا لوکزمبورگ و کلارا ستکین (1919)
یادمان هائی از لنین (1929)
سخنرانی ها و نوشته های منتخب سه جلدی (1957 ـ 1960)
می خواهم آنجا برزمم که زندگی هست (مجموعه سخنرانی ها و نوشته ها) (1955)

سخنرانی هلنه پوسترانتسکی (هلا آلتمن) (1903 ـ 1995)
مارکسیسم، زن، خانواده، جامعه
22 نوامبر سال 1969
سرچشمه:
انجمن کمونیستی دانشجویان
WWW.COMUNISTA.AT
برگردان میم حجری

تزهای رفیق هلا التمن دستکم به همان اندازه فعلیت دارند که (باز) تولید مناسبات مبتنی بر ستم از سوی کاپیتالیسم فعلیت دارد.

1
پیشگفتار

• تجزیه و تحلیل وضع زنان در کشورهای سوسیالیستی به دلایل زیر بسیار دشوار است:

1

• وضع زنان در کشورهای سوسیالیستی مختلف به سبب سطح توسعه اقتصادی و سیاسی گوناگون آن کشورها بسیار متفاوت است.

2

• منابعی که برای بررسی این مسئله باید مورد استفاده قرار گیرند، اوبژکتیف نیستند و به تبلیغات آلوده اند.
• برای بدست اوردن تصور و تصویر نسبتا معتبر، باید قبل از همه مواد موجود مورد مطالعه قرار گیرند و سپس از موضع مارکسیستی تحلیل شوند.

• هر حزب کمونیست می بایستی برای بررسی جدی وضع زنان در کشورهای سوسیالیستی انرژی و نیروی کافی مصروف دارد.

• از این رو من فقط به ارائه نقطه نظرهائی در این زمینه اکتفا خواهم کرد.

• لنین هم بسان مارکس، بکرات به مسئله زن و خانواده می پردازد، برای مثال در گفت و گو با کلارا ستکین.

• لنین می گوید:

• «این بدان معنی است که بهترین ملاک و معیار تعیین سطح فرهنگ هر جامعه را جایگاه حقوقی زن در آن جامعه تشکیل می دهد.»

• لنین از موضع سوسیالیسم اوتوپیکی رفیق راینلت (Genossin Reinelt) سخن می گوید که گفته بود:
• «درجه ایمانسیپاسیون زنان در هر جامعه معیار طبیعی برای تعیین درجه ایمانسیپاسیون عمومی در آن جامعه است.»

• واقعیت این است که در کشورهای سوسیالیستی برابرحقوقی زنان نه فقط در فرم های عام ـ همانطور که در کشور ما اطریش ـ مقرر شده، بلکه علاوه بر آن، این برابرحقوقی زنان در قوانین کشور خویش نیز در رابطه با مسائل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی ـ سیاسی مشخص و غیره نیز تک به تک مقرر شده است.

• گرایش عمومی در زمینه پیشبرد برابرحقوقی زنان بطور کلی ملموس و غیرقابل انکار است.


1
حقوق خانوادگی

• بنا بر قانون خانواده در اطریش برای مثال، اسباب و وسایل خانه ـ حتی اگر با استفاده از پول پس انداز زن و یا پول اختصاص داده شده به خانه داری تهیه شده باشند ـ در صورت ابهام مال مرد تلقی می شوند.

• این بدان معنی است که کار زن در خانه داری به مثابه ادای سهمی به تشکیل دارائی خانوادگی محسوب نمی شود.


• اما در قوانین خانواده کشورهای سوسیالیستی به کار زنان در خانه داری و پرستاری و مراقبت از کودکان همانقدر ارج نهاده می شود که به کردوکار مردها در اقتصاد ملی.


• در آلمان دموکراتیک، کار برای خانواده، با صراحت بی چون و چرا به مثابه کار تولیدی ارزیابی می شود.
• این بدان معنی است که در صورت طلاق، ثروت گردآمده در خانواده مال مشترک زن و مرد تلقی می شود و بنا بر قانون مربوطه به تساوی قسمت می شود.

• برخلاف قانون خانواده اطریش که در سال 1811 تصویب شده، در کلیه کشورهای سوسیالیستی (من فقط راجع به آلبانی و چین اطلاعی ندارم) پس از سال 1945، قانون ازدواج و خانواده مدرنیزه و نوسازی شده و برابر حقوقی زن و مرد صراحت خاصی کسب کرده است.

• در اتحاد جماهیر شوروی، آلمان دموکراتیک و چکوسلواکی قانون امتیازی مرد وجود ندارد و از قانون خانواده به زیان زنان خبری نیست.

• به احتمال قوی در سایر کشورهای سوسیالیستی نیز از همین قرار است.

مسئولیت تربیت کودکان را بنا بر قانون، زن و مرد هر دو به عهده دارند.


• نقش خانواده در رابطه با کودکان کاهش نمی یابد، بلکه رشد می کند.


• امروزه تردیدی در این حقیقت امر نیست که تربیت اجتماعی کودکان نمی تواند جای تربیت خانوادگی را در توسعه و تکامل عادی کودکان پر کند.


• ایدئال در این زمینه عبار است از ترکیب تربیت اجتماعی با تربیت خانوادگی.


• اهمیت هر کدام از آندو بسته به سن کودکان جا به جا می شود.


• در کشورهای سوسیالیستی حقوق کودکان ناتنی بلحاظ قانون به هیچ وجه پایمال نمی شود.

• برای کودکان بی پدر و یا بی مادر نیز قیم تعیین نمی شود.
• هرجا و به هر دلیل که پدر در بین نباشد، تربیت کودکان به عهده مادر نهاده می شود.

• این به معنی اعلام جنگ ایدئولوژیکی بر ضد پایمال کردن حقوق زنان بی شوهر است که به بهانه عدم اعتماد به لیاقت زن در تربیت کودک در کشورهای غیر سوسیالیستی رواج دارد.

• این نظر باطل در اطریش کماکان رایج است.

• شکی نیست که قوانین فی نفسه ضامن استفاده از آنها و یا اجرای آنها نمی توانند باشند و وجود قوانین به معنی فقدان دشواری در همزیستی زن و مرد در خانواده نیست.


• هدف اینجا غلبه بر عادات، آداب و رسوم به میراث مانده از گذشته است که از قدمت چندین صد ساله برخوردارند.
• جالب است که در اتحاد شوروی عدم رعایت قوانین خانواده به هنگام ازدواج چه بسا جرم محسوب می شود.
• برای اینکه آنجا مناطقی وجود دارند که آنچه که در جاهای دیگر طبیعی تلقی می شود، طبیعی نیست.

• بر طبق گزارشات رسیده از مجارستان، زنان زحمتکش به هنگام ازدواج از حق حفظ نام خانوادگی خود بندرت استفاده می کنند.
• استفاده از این حق بیشتر در میان زنان دانشگاهی شاغل رواج دارد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر