۱۴۰۳ مرداد ۱۹, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۳۵)

Bild

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

۱

قوی بازوان اند، کوتاه دست

خردمند شیدا و هشیار مست

معنی تحت الللفظی:

عشاق حق

دیالک تیکی از قوت و ضعف،

  دیالک تیکی از خردمندی و دیوانگی

و

دیالک تیکی از مستی و هشیاری اند.

 

سعدی و حافظ

طرفدار و مبلغ عرفان افیونی اند، نه عرفان انقلابی.

 

او در حکایت دیگری با صراحت بیشتری در این زمینه سخن خواهد گفت:

 

چه خوش گفت، بهلول فرخنده خوی

چو بگذشت بر عارفی جنگجوی:

«گر این مدعی، دوست بشناختی

به پیکار دشمن نپرداختی

گر از هستی حق خبر داشتی

همه خلق را نیست پنداشتی.»

(بوستان)

 

معنی تحت اللفظی:

بهلول خوش اخلاق با دیدن عارفی مبارز، گفت:

اگر او حقشناس می بود، به جنگ ناحق برنمی خاست

اگر از وجود حق خبر می داشت، دشمن که سهل است، بشریت را هیچ تصور می کرد.

 

سعدی در این حکایت،

عارف جنگجو را، که کوتاهدستی را فراموش می کند و به درازدستی می پردازد، کافر و خداناشناس قلمداد می کند.

حافظ همین ایده و اندیشه سعدی را در پیشواز از خسرو فراری نشخوار می کند و صوفی را دجال فعل ملحد شکل می نامد پ عملا لو می دهد:

 

کجا ست، صوفی دجال فعل ملحد شکل؟

بگو:

«بسوز، که مهدی دین پناه آمد.»

 

معنی تحت اللفظی:

صوفی مکار دروغ باف خدا ناشناس کجا ست که بر ضد پادشاه برخاسته بود.

خبر دهید که پادشاه برگشته و حسابش را خواهد رسید.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر