۱۴۰۳ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره النساء ویا زنان) (۲۹۳)

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ ۚ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا﴾
[ النساء: ۳۳]

و ما برای هر کس، وارثانی قرار داده ایم، که از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان، بر جای گذاشته اند؛ ارث ببرند، و (نیز) کسانی که شما (با آنان) پیمان بسته اید؛ نصیبشان را بدهید.بی گمان خداوند بر هر چیزی گواه است.

محتوای این آیه کریم

تدوین قانون شرعی مربوط به  دیالک تیک ارث گذاشتن و ارث بردن است.

کریم قوانین و مقرراتی را که طبقه حاکمه برده دار تدوین می کند، به حساب خدای واهی می گذارد تا مسملین از بیم و امید رعایت کنند.

در پایان هر ایه هم صفت درخوری به خدا می دهد:

مثلا گواه بودن خدا به رعایت قوانین ارث.

 

﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا﴾
[ النساء: ۳۴]

مردان، از آن جهت كه خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است، و از آن جهت كه از مال خود نفقه مى‌دهند،

 بر زنان تسلط دارند.

 پس زنان شايسته، فرمانبردارند و در غيبت شوى عفيفند و فرمان خداى را نگاه مى‌دارند.

 و آن زنان را كه از نافرمانيشان بيم داريد، اندرز دهيد و از خوابگاهشان دورى كنيد و بزنيدشان. 

اگر فرمانبردارى كردند، از آن پس ديگر راه بيداد پيش مگيريد. 

و خدا بلندپايه و بزرگ است.

محتوای این آیه کریم

دیالک تیک زنان و نران است:

مردان، از آن جهت كه خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است، و از آن جهت كه از مال خود نفقه مى‌دهند،

 بر زنان تسلط دارند.

نفقه 

 به معنی هزینه و مخارج لازم برای ادامه زندگی همسر و فرزندان، خویشاوندان و  غیره اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و غیره است. 

کریم در این آیه، ترازوی دیالک تیکی زنان و نران را به نفع نران، 

سنگینتر می کند:

طرز استدلال کریم، قابل تأمل و دقت است:

کریم از عالم عام به راه می افتد و به خطه خاص می رسد:

از نابرابری اعضای جامعه بالاعم (به خواست خدا) به راه می افتد و به نابرابری زنان و نران بالاخص هم به همان دلیل نابرابری عمومی الهی اساسی و هم به دلیل دادن نفقه توسط نران می رسد. 

نران برتر از زنان اند

اولا

به این دلیل

که  خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است (دلیل عام)

ثانیا  

به این دلیل

که نران به زنان و دیگر اعضای خانواده نفقه می دهند (دلیل خاص)

این اولا به معنی منشاء الهی قائل شدن به نابرابری های اجتماعی است.

این ثانیا به معنی انکار وجود چنیدن صدهزار ساله جامعه برابران (کمون اولیه) و برابری انسان ها ست. 

کریم وجود چندین صد هزارساله جامعه برابران را ماستمالی و پرده پوشی می کند.

کریم چنان وانمود می کند که انگار طبقات اجتماعی برده و برده دار، فقیر و غنی، استثمار شونده و استثمار کننده

همیشه وجود داشته اند.

کریم از تعمیم نابرابری اجتماعی به کل تاریخ بشری و از طبقاتی جا زدن کل جامعه بشری،

نابربری زنان و نران را نتیجه می گیرد.

کریم ضمنا دوره مادرسالاری در کمون اولیه را بیشرمانه ماستمالی و پرده پوشی می کند که هم سرپرستی اعضای خانواده (نفقه) به دست مادران بوده است و هم اعضای خانواده به نام مادران نامیده شده اند.  

۲

 پس زنان شايسته، فرمانبردارند و در غيبت شوى عفيفند و فرمان خداى را نگاه مى‌دارند.

 و آن زنان را كه از نافرمانيشان بيم داريد، اندرز دهيد و از خوابگاهشان دورى كنيد و بزنيدشان. 

اگر فرمانبردارى كردند، از آن پس ديگر راه بيداد پيش مگيريد. 

و خدا بلندپايه و بزرگ است.

 کریم پس از اثبات برتری نران بر زنان،

به تعیین تکلیف برای زنان مبادرت می ورزد:

زنان باید تابع نران باشند و در غیاب نران با نران دیگر جفتگیری نکنند.

اگر زنی مشکوک به تمایل به جفتگیری با نر دیگری باشد، 

باید به او اولا اندرز داده شود.

 ثانیا از جفتگیری شوهر با او امتناع به عمل آید،

ثالیا مورد ضرب و شتم قرار گیرد.

ماشاء الله به این زن گرایی کریم:

سوء ظن به زن همان و نصحیت و تحقیر و تخریب همان.

آدم بی اختیار به یاد طرز رفتار فقها با اعضای حزب توده می افتد:

اعضای محتاط و معصوم و مظلوم حزب توده

را

به سوء ظنی که شاید ۲۰ سال دیگر موفق به تسخیر قدرت سیاسی شوند،

آش و لاش و لاشه کردند و شقه های اندام شان را در خاوران جلوی ددان افکندند.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر