۱۴۰۱ اسفند ۱۰, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۶۱۸)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

خدایا به غفلت شکستیم عهد

چه زور آورد با قضا دست جهد؟

معنی تحت اللفظی:

از فرط غفلت، عهدی را که بسته بودیم، شکستیم.

چه می توانستیم بکنیم؟

مگر زور کسی به قضا می رسد.

 

سعدی

در این بیت شعر،

برای توجیه پیمانشکنی خود، برای توجیه عدم وفا به عهد با خدا عذر می آورد.

 

او

عملا

دیالک تیک جبر و اختیار

را

 به شکل دیالک تیک قضا و جهد بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن جبر (قضا) می داند و به ضعف اختیار (جهد انسانی) اشاره می کند.

 

این به معنی ارتقای قضا به درجه جبر و ضرورت است و با مورد اول، یعنی با معلول علتی بودن قضا فرق اساسی دارد.

این مفهوم در فلسفه حافظ  نیز جا و مقام برجسته و تعیین کننده ای کسب می کند:

 

آنچه سعی است، من اندر طلبت بنمایم

این قدر هست، که تغییر قضا نتوان کرد.

معنی تحت اللفظی:

من برای پیدا کردنت تمام سعی خود را می کنم.

ولی قضا را نمی توان تغییر داد.

 

حافظ

در این بیت غزل،

 دیالک تیک جبر و اختیار

را

به شکل دیالک تیک قضا و انسان بسط و تعمیم می دهد و جبر (قضا) را قدر قدرت و تغییرناپذیر می داند.

 

عاشق، چه کند، گر نکشد بار ملامت

با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست.

معنی تحت اللفظی:

عاشق چاره ای جز تحمل سرزنش این و آن را ندارد.

زور هیچ پهلوانی به قضا نمی رسد.

 

حافظ

در این بیت شعر،

دیالک تیک جبر و اختیار

را

به شکل دیالک تیک قضا و دلاور بسط و تعمیم می دهد و جبر (قضا) را قدر قدرت و گریزناپذیر می داند.

 

اوبرای انسان در مقابل تیر قضا سپری نمی شناسد و لذا راهی جز تسلیم و رضا نمی داند.

 

ساقیا، عشرت امروز به فردا مفکن

یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر

معنی تحت اللفظی:

یا خوشی امروز را به فردا نینداز

و

یا از قضا ضمانت نامه ای برای زنده ماندن تا فردا بیاور.

 

حافظ

در این بیت شعر،

 به پیروی از سعدی،

 دیالک تیک علت و معلول

را

به شکل دیالک تیک قضا و انسان

و

دیالک تیک اجل و مرگ

بسط و تعمیم می دهد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر