اگر بر اساس متد حجری
پیش برویم
و
از دیالکتیک کاپیتالیسم و سوسیالیسم سخن بگوییم،
حتی از دیالک تیک فیودالیسم و کاپیتالیسم و دیالک تیک کمون اولیه و برده داری،
در آخری استثمار برده داران از بردگان سبب بروز شرایطی شد تا قطب بردگان تحریک شده و علیه قطب برده داران قیام کند و آنان را سرنگون سازد.
اما آیا این رابطه ی دیالک تیک با تخریب یکی از اقطاب ، از بین رفت؟
یا اینکه قطب جدید تری پدیدار شد که با بقایای اقطاب قبلی در رابطه ای تضادمند قرار گرفت ؟
همینطور برای سایر اقطاب بعدی .
ما این فراز از سخن سین الف را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
۱
اگر بر اساس متد حجری
پیش برویم
و
از دیالکتیک کاپیتالیسم و سوسیالیسم سخن بگوییم،
اولا
متد دیالک تیکی
نه
سوبژکتیو و متعلق به این و آن،
بلکه
اوبژکتیو و بی اعتنا به آن و این است.
ساختار همه چیز هستی
از
ذره تا کهکشان
دیالک تیکی است.
۲
دیالک تیک
یا
دیالک تیک ایدئالیستی
(هگل)
است
و
یا
دیالک تیک ماتریالیستی
(مارکس و انگلس و لنین)
۳
دیالکتیک کاپیتالیسم و سوسیالیسم
در جامعه سرمایه داری
اصولا
از
دیالک تیک کار و سرمایه
سخن می رود.
از دیالک تیک کاپیتالیسم و سوسیالیسم
پس از تشکیل جامعه سوسیالیستی سخن رفته است.
دیالک تیک
یعنی همبایی ستیزمند.
وحدت اضداد.
کار و سرمایه
و
سوسیالیسم و کاپیتالیسم
با همند و بر همند.
۴
دیالک تیک کمون اولیه و برده داری
این دیالک تیک
هم
پس از تشکیل جامعه برده داری در برخی از کشورها و جانسختی کمون اولیه در کشورهای دیگر
تشکیل شده است.
مثلا
دیالک تیک خلافت اسلامی و جنبش مزدکیستی و یا بابکیستی و غیره
۵
استثمار برده داران از بردگان سبب بروز شرایطی شد تا قطب بردگان تحریک شده و
علیه قطب برده داران قیام کند و آنان را سرنگون سازد.
در
استثمار خشن و خونین بردگان و جنبش های هر از گاهی آنان،
شکی نیست.
ولی سرنگونی
جامعه برده داری
نه
توسط بردگان،
بلکه توسط توده تحت سرکردگی سوبژکت تاریخ،
یعنی اشرافیت انقلابی فئودال
صورت گرفته است.
بردگان
هرگز
سوبژکت تاریخ
نبوده اند.
بلکه
جزو سپاه توده بوده اند.
مراجعه کنید
به
سلسله تحلیل های ما تحت عنوان «سوبژکت تاریخ»
سوبژکت تاریخ
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2066
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2067
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر