۱۳۹۹ بهمن ۶, دوشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۳۱۴)

 Premium poster Cupid and Psyche 

میم حجری



۳۵۷۶

سنگ سخنگو

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

 آدم زمینی تر شدو عالم به آدم سجده کرد

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید

وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشک‌هایم می چشید

من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود وُ نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن‌دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

من بودم و چشمان تو، نه آتشی وُ نه گِلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسوی یقین، شاید کمی هم کیش‌تر

آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمک‌های تو بود

 افشین یداللهی

سگ سخن جو

 

این غزل افشین یدللهی
مملو از خرافه و زباله است

۳۵۷۷

سنگ سخنگو

امشب 20:30 سربازه رو میارن که داره اعتراف می کنه، داشته به مردم شلیک می کرده نماینده پیاده شده زده تو صورتش که خجالت بکش اینا مردمن

سگ سخن جو

 

آره.
مگر فقط همین یک مورد است؟
عکس هایی از کثافتکاری های آخوندها هست
که
هم شرم انگیزند و هم تهوع انگیز

۳۵۷۸

سنگ سخنگو

اگه بدونید شب آخره و فردا جهان نابود می‌شه و فقط ۱۲ ساعت وقت دارید، چیکار می‌کنید الان؟

 
 
سگ سخن جو

 جهان 

ازلی و ابدی است.
خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است.
«عدم
موجود گردد»
این محال است
وجود از روز اول
لایزال است



۳۵۷۹

سنگ سخنگو

گاهی دلت می خواد جایی باشی که فکرت اونجاس.

 کاش بشه

کاش میشد

سگ سخن جو

 

عقل که نباشد
جان در عذاب است
این چه جامعه ای است که شما در آن به سر می برید؟
چه موجوداتی هستید که غیر از مغز اندیشنده
کم و کسری ندارید؟

۳۵۸۰

سنگ سخنگو

دوره مداد و خودکار و خودنویس
گذشته است
زنده باد انقلاب علمی و فنی

۳۵۸۱

سنگ سخنگو

بی هوا رفتن مثل بی هوا زدن میمونه، بدجور آدمُ زمین میزنه..

سگ سخن جو

 

فرم فرمولبندی ات زیبا ست
ولی محتوایش باطل است
کسی بی هوا نمی رود
قضیه از قراری دیگر است
مثال:
هیچ میوه ای بی هوا نمیافتد.
افتادن میوه در روندی صورت میگیرد و نه درلحظه ای.
آنچه لحظه مینماید
آخرین لحظه روندی است
رفتن دوست هم به همین سان.
تدارک دیده می شود.
دو طرفه تدارک دیده می شود


۳۵۸۲

سنگ سخنگو

شب همه تصمیم میگیرن که زندگیشونو تغییر بدن، صبح که میشه یادشون میره.

سگ سخن جو

 

یادشان نمی رود.
دیالک تیک اندیشه و عمل در بین است.
جامه عمل پوشی اندیشه
به تهیه مصالح و مواد و غیره نیاز دارد
و به مصلحت اندیشی ها

یا رب
چقدر فاصله دست و زبان است


۳۵۸۳

سنگ سخنگو

هروئین‌ شاعر آفرین است، شاملو چیزی را ترجمه‌ نکرده از این و آن دزدیده. من مانده ام یک شاعر چطور می تواند کتابی مانند "دون‌ آرام" را ترجمه کند آن‌‌ هم‌ با اشتباه‌ فراوان‌.شعر بگوید و با همه‌ احزاب در ضمن لاسهای خارجی بزند

سگ سخن جو

 

بخشی از اشعار شاملو
ترجمه از اشعار فرنگی ها ست
ولی همه را به اسم خود جا زده است.
شاملو کتبی را ترجمه کرده
که قبلا توسط به اذین وغیره ترجمه شده اند
مثلا
شازده کوچولو
دن آرام و غیره
رونویسی است و نه ترجمه

۳۵۸۴

سنگ سخنگو

این دختر پارتیزان زویا است، فاشیست ها پس از تصرف روستایی، وی را دستگیر شکنجه، مورد تجاوز قرار داده و سینه های او را بریده اند ،‌و سپس او را به دار آویختند و عکس ها را برای استالین فرستادند.استالین دستور داد هنگ مربوطه پس از دستگیری درجا اعدام گردند. اینچنین بود زویا افسانه شد

سگ سخن جو

 

ممنون
شاهکاره


۳۵۸۵

سنگ سخنگو

خودکشی وی را نیز می توان‌ در دیالک تیکی از خرد ستیزی و خودستیزی تئوریزه کرد. 

ناگفته نماند، لنین بعد از انقلاب، اشعار او را نه حماسی ، بلکه دارای محتوایی خشن می دانست. 

مایاکوفسکی در شعر و داستایوفسکی را در رمان باید نمایندگان نیهلیسم‌ سبک روسی قلمداد کرد.

سگ سخن جو

 


دیالک تیکی از خرد ستیزی و خودستیزی

وجود ندارد.

دیالک تیک خردگرایی و خرد ستیزی 

و

دیالک تیک خودپرستی و خودستیزی

وجود دارد.

 

۳۵۸۶

سنگ سخنگو

هر وقت در توجیه یه کار احمقانه یکی می گه همه جهان همینه تو فلان کشورم همین کارو می کنن مگه حماقت فقط در انحصار ماست؟ همه می تونن احمق باشن

سگ سخن جو

 

شاید.
این کردوکار اما به لحاظ اسلوبی (متد فکری، بینشی)
خیلی مهم و ارزشمند و رهگشا ست:
به معنی گذار از خاص به عام است
مثال
اختلاس و فساد را
هر گروه سیاسی کذایی به سلیقه خودتماتیزه میکند
انگار فقط درجنقوری چنین است
اما اختلاس و فسادی نمانده که ترامپ و پوتین و عردوغان و عربان نکنند

۳۵۸۷

سنگ سخنگو

عکس ماشین مورد علاقتو با اسم و مدل منشن کن لذت ببریم

سگ سخن جو

 

این به چه معنی است؟
این به معنی جایگزینی خداپرستی با ماشین پرستی است.
خدا چه بود و ماشین چیست؟
خدا
عکس انتزاعی اعضای طبقات حاکمه بود.
عکس ترامپ و نعلین و چارق و چکمه و پوتین بود.
خداپرستی به معنی عکس پرستی بود برای تمرین اصل پرستی.
ماشین
کالا ست.
ماشین پرستی
به معنی کالاپرستی است
این به لحاظ معرفتی ـ نظری

به معنی سقوط از تفکر انتزاعی به تفکر پریمیتو مشخص است.


۳۵۸۸

سنگ سخنگو

باختن بهتر از بازی نکردنه

سگ سخن جو

 

چرا و به چه دلیل؟
در این خرافه
باخت
مورد تجلیل قرار می گیرد و برد مورد تحقیر.
ضمنا بازی به نیت باخت به عرش اعلی برده میشود.
ما با همین طرز «تفکر» زباله در زباله های داستایفسکی و دیگر مجانین مرتجع سروکار داریم:
درباخت لذتی است که دربرد نیست
این ایده ئولوژی طبقات اجتماعی بی فردا ست

۳۵۸۹

سنگ سخنگو

خدایی داری الکی اذیتم می کنی؟

سگ سخن جو

 

نه.
به خدا
نه.
ما اصلا به تو کاری نداریم
ما حرف های تو را که حرف های تو نیستند
مورد تأمل قرار می دهیم
همین و بس.
کاش بقیه هم همین کار را بکنند
که
کار کمی نیست

۳۵۹۰

سنگ سخنگو

خوشبحالتون به دوس پسرتون میگین نوود بده نَوَد میزنه کارتتون

سگ سخن جو

 

دیروز حریفه ای همین حرف را زده بود و بر خریت دوست داشتنی دوست پسرش اشاره کرده بود.
به اش بگو:
دوست پسرش خر نیست.
خردمند است.
برای اینکه می داند که من ـ زور حریفه شریفه در طویله
نه نود و عکس لختی و سکسی و پورنویی و پلی بویی
بلکه پول است.

۳۵۹۱

سنگ سخنگو

من واقعا اونقدر خسته و بی حوصلم که حق با خودمم باشه دیگه حوصله بحث ندارم

سگ سخن جو

 

فقط تو نیستی که کرخت و لخت و خسته و بی حوصله ای
همه مثل تو هستند.
و
یا
کرختی و لختی و خستگی و بی حوصلگی
مد مدرن روز شده است
یعنی معیار جذابیت برای اجامر حشری شده است

۳۵۹۲

سنگ سخنگو

دختر 14 ساله چون براش خاستگار اومده باباش قبول نکرده خودکشی کرده

 
سگ سخن جو

 
دختر ۱۴ ساله در جنقوری اسلامی
ترشیده است.
حق هم دارد که خودکشی کند.
مگر عایشه صلواة الله علیه
چند ساله بود که رسول اکرم
پس از مرگ اکرم
به خواستگاری اش رفت؟
۷ ساله؟

۳۵۹۳

سنگ سخنگو

مرگ كه نهايتشه و رهايى بخشه، در مقابل چيزاى ديگه تو زندگى كه ارزش همين خب تهش كه چى رو هم ندارن، مرگ پايان خوبيه ولى

سگ سخن جو

 

 مرگ
برای مرده های به ظاهر زنده
(برای تفاله های یک زنده به قول فروغ)
برای زباله ها
رهایی بخش است
و
نه
برای زنده ها.
زنده
آنانند که می رزمند.
به قول ویکتور «هو» گو

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر