۱۳۹۹ بهمن ۱۱, شنبه

درنگی در شعری از یغما جندقی (۲)

ابوالحسن یغمای جندقی
 
میرزا رحیم یغمای جَندَقی
(۱۱۹۶ ـ ۱۲۷۶ قمری) 
  اهل خور و بیابانک
معاصر با محمد شاه قاجار
هجوسرا
از مؤسسین ادبیات اجتماعی و انتقادی 
 
درنگی
از
یدالله سلطان پور
 

دو بیت از شعر خود او، بر سنگ قبرش

یغما! من و بخت و شادی و غم با هم
کردیم سفر به ملک هستی، ز عدم
چون نو سفران ز گرد ره ، بخت بخفت
شادی سر خود گرفت و من ماندم و غم
 
معنی تحت اللفظی:
من و بخت و شادی و غم
از
دیار عدم به دیار وجود 
سفر کردیم.
به
محض رسیدن به مقصد،
بخت
خفت
و
شادی
راه خود در پیش گرفته و رفت.
فقط
من و غم ماندیم.
 
یغما
در جمله ای کوتاه،
زندگی سرشته به اندوه خود و توده
را
توصیف می کند.
زندگی عاری از بخت و شادی خود و توده
را.
 
بخت و اقبال
از
کهن ترین مفاهیم در ادبیات کشورند.
 
بخت و اقبال
ظاهرا
فرمی از بسط و تعمیم مفهوم فلسفی تصادف اند.
 
ولی
اگر دقت کنیم،
منظور از بخت و اقبال و شانس و غیره
نه
تصادف،
بلکه ضرورت (جبر) است.
 
این تمییز ستایش انگیز را مدیون فریدریش انگلس هستیم.
 
مراجعه کنید
به
دیالک تیک ضرورت و تصادف.
 
معنی نهایی بخت و اقبال و غیره
سرنوشت و مشیت الهی و غیره
است
که
جبری اند و نه تصادفی.
حتمی اند و نه احتمالی و اتفاقی.
 
۲
ما خراب غم و خمخانه ز می آباد است
ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است

 
معنی تحت اللفظی:
ما خراب (مست و لایعقل) از باده غم هستیم و خمخانه آباد از باده انگور است.
ناصح
از
باده حرف بزن،
چون
نصحیت 
باد (حرف مفت) است.
 
از همین بیت اول شعر،
عظمت فکری و هنری و تیز بینی انتقادی شاعر
آشکار می گردد.
 
یغما
در این بیت اول شعر
دیالک تیک های متعددی را توسعه می دهد:
 
۳
ما خراب غم و خمخانه ز می آباد است
ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است

 
او
قبل از همه
دیالک تیک خراب و آباد 
را
توسعه می دهد:
 
او
امثال خود
را
مخروبه از غم 
استنباط و ادراک می کند
و
خمخانه
را
آباد از باده.
 
یغما
 عملاو عینا
(بی اعتنا به دانستن و ندانستن)
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به
شکل دیالک تیک خمخانه و مخروبه بسط و تعمیم می دهد.

کسب و کار یغما 
انتقاد از طبقه حاکمه بوده است و چوبش را هم خورده است.
سقوط مجدد از خور وخو اب دربار به خفت خور و بیابانک
 
یغما
اقلیت انگلی را به تیغ تیز انتقاد سپرده است که به قیمت ذلت توده زحمت،
در عیش و عشرت به سر می برد.

۴
ما خراب غم و خمخانه ز می آباد است
ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است

 
یغما
ضمنا
دیالک تیک غم و شادی
را
به شکل دیالک تیک خراب از غم و آباد از می
بسط و تعمیم می دهد.
 
یغما
علاوه بر این
دیالک تیک باده و باد
را
توسعه می دهد
تا
نصیحت انتزاعی ـ فئودالی
را
به
عنوان کردوکاری عبث و بی ثمر به باد تشبیه کند و افشا کند.
 
شاعر روستای خور و بیابانک
دیالک تیکی می اندیشد.
 
در تمامی دیوان شهریار
نمی توان بیت شعری با این بضاعت فکری و ساختار دیالک تیکی پیدا کرد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر