میرزا علی معجز
شاعر بزرگ روشنگری
۴
آغا چیخدی منبر اوسته نئجه گور چیخیر ئوزوندن
دانیشیر غروریله باخ، نئجه اود چیخیر گوزوندن
ائله قیشقیریر که منبر تیتیریر اونین سوزوندن
بویورور بو سوزلرین وار صلواتی بینهایت
معنی تحت اللفظی:
آخوند می رود بالای منبر
ببین چگونه از خود بی خود می شود
با غرور و خودپسندی سخن آغاز می کند.
بنگر چگونه آتش از چشمانش بیرون می زند.
چنان می غرد که منبر از غرشش به لرزه در می آید.
ادعا می کند که برای این حرف ها صلوات بیشمار باید.
۵
اوخویوب یازان خانملار یازار عاشقینه نامه
او که یازدی نامه دینن گئده جک اسیر شامه
وئره هر کس ای جماعت قزینین الینه خامه
اولی روز حشر او شخصین حسراتی بینهایت
معنی تحت اللفظی:
زنانی که فوت و فن خواندن و نوشتن بدانند، به عشاق خود نامه نگاری می کنند
زنی که نامه عاشقانه بنویسد، اسیر شام خواهد بود
هر کس به دست دخترش قلم بدهد
در روز محشر حسرت های بیشمار خواهد خورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر