۱۳۹۹ بهمن ۱۲, یکشنبه

درنگی در شعری از یغما جندقی (۳)

ابوالحسن یغمای جندقی
 
میرزا رحیم یغمای جَندَقی
(۱۱۹۶ ـ ۱۲۷۶ قمری) 
  اهل خور و بیابانک
معاصر با محمد شاه قاجار
هجوسرا
از مؤسسین ادبیات اجتماعی و انتقادی 
 
درنگی
از
یدالله سلطان پور
 
۱
خیز و از شعله می آتش نمرود افروز
خاصه اکنون که گلستان، ارم شداد است
 
آتش نمرود
آتشی بوده
که به دستور نمرود، پادشاه بابل، افروخته شده
و 
ابراهیم خلیل با منجنیق به درون آن افکنده شده است.
 
معنی تحت اللفظی:
برخیز و از از شعله شراب، آتش نمرود را روشن کن.
به ویژه اکنون که گلستان به بهشت شداد (برادر نمرود) مبدل شده است.
 
یغما
در این بیت شعر نیز دیالک تیک های متعددی را توسعه می دهد:
دیالک تیک نمرود و شداد
را
دیالک تیک دوزخ و بهشت
را
که
هر دو
بسط و تعمیم دیالک تیک خیر و شر اند.
 
۲
سیل کُهسار خم
 از 
میکده 
در شهر افتاد
وای بر خانه پرهیز که بی بنیاد است
 
معنی تحت اللفظی:
سیل کوهسار خم،
از میکده در شهر جاری شد
و
خانه سست بنیاد تقوا را با خود برد.
 
این بیت شعر یغما
فی نفسه
شاهکار است.
مفهوم «سیل کوهسار خم»
از اختراعات تخیلی ـ استه تیکی ـ هنری یغما ست.
خم می
به
کوه
تشبیه می شود
و
خمخانه
به
کوهستان.
کوهستانی که در میخانه قرار دارد و از آن سیل شراب در شهر جاری می شود
و
خانه سست بنیاد زهد و تقوی را با خود می برد.
 
این اگر شاهکار نیست،
پس چیست؟
 
۳
به جز از تاک که شد محترم از حرمت می
زادگان را همه فخر از شرف اجداد است

 
معنی تحت اللفظی:
فقط تاک است که از حرمت می، محترم گشته است.
برای اینکه سبب فخر اشراف زادگان، شرف اجدادشان است.
 
این بیت شعر یغما
به لحاظ معنوی و منطقی
معیوب است:
اگر اشراف زاده به شرف اجدادش مفتخر است،
می هم باید به حرمت تاک محترم باشد
و
نه
برعکس:
تاک به حرمت می.
 
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر