پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هشتم
بخش اول
۱۰
· مؤثریت فیشته مصادف با دوره ای است که در آن تغییرات تعیین کننده در تناسب قوا میان فئودالیسم و کاپیتالیسم صورت می گیرند.
۱۱
· فیشته از سویی شاهد تحولات انقلابی در فرانسه بوده است.
· فیشته اما از سوی دیگر، فرزند «اوضاع آلمانی» (نکبت آلمانی) است که انگلس در جمله زیر جمعبندی کرده است:
· «کل کشور تلنبار جانداری از فساد و گند و کثافت تهوع آور بود.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲، ص ۵۶۶)
۱۲
· در آثار فیشته هر دو جنبه پدیدار می گردند.
الف
· در آثار فیشته از سویی مسئله جامعه بورژوایی در مرحله معین تشکیلش تحت تأثیر انقلاب کلاسیک بورژوایی تبیین می یابد.
ب
· و از سوی دیگر، این مسئله تحت شرایط مناسبات جامعتی آناکرونیستیکی (نامعاصر، عهد بوقی) آلمانی انعکاس می یابد.
۱۳
· نتیجه این وضع، همانطور که مارکس خاطرنشان شده، عبارت است از فلسفه بورژوایی کلاسیک آلمان.
۱۴
· فلاسفه فلسفه بورژوایی کلاسیک آلمان و ضمنا فیشته، از درک این حقیقت امر عاجز مانده بودند که افکار تئوریکی شان مبتنی بر منافع مادی اند.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۱۷۸، ایده ئولوژی آلمانی)
۱۵
· تناقضات، ناپیگیری ها، مبالغات و دیوانگی های ایدئالیستی و موارد پسیمیستی (بدبینی فلسفی) در آثار فیشته نمودهای این حقیقت امرند.
· (در آثار فیشته حتی گرایشات شووینیستی و فوندامنتالیستی و غیره وجود دارند.
· مراجعه کنید به فوندامنتالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری. مترجم)
۱۶
· در آثار فیشته، در مقابل این جنبه های منفی، احکام، معارف و مطالبات آینده گرای او قرار دارند.
۱۷
· به محتوای ترقی طلبانه اصلی تفکر فیشته (که در مطابقت با توسعه فکری حقیقی او قرار دارد)، با توجه به مسئله اساسی جامعتی ـ تاریخی آن زمان می توان پی برد که انقلاب فرانسه بدان قوی ترین تبیین لازم را اهدا کرده است.
۱۷
· روند گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم، مسئله اساسی جامعتی دورانی بوده است که فیشته در آن به سر برده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر