۱۳۹۹ مرداد ۱۶, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۶۹)


شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادر زادی.

اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت نهم

۱  
حرام است بر پادشه خواب خوش
چو باشد ضعیف از قوی بارکش


معنی تحت اللفظی:
اگر ضعفا بارکش اقویا باشند،
خواب بر پادشاه حرام است.


این باب بوستان
در رابطه با رهنمودهای سعدی به عالی ترین نماینده طبقه حاکمه (اشرافیت برده دار وفئودال و روحانی)
 است.

اگر کسی جامعه ـ فلسفه سعدی
را
نشناسد،
خواهد پرسید
مگر جامعه مورد نظر سعدی
جامعه ای کموینستی
است
که
ضعیف بارکش قوی نباشد.

سعدی
اما
در این بیت شعر،
تئوری «شبان ـ گرگ ـ گله»
 را
در مد نظر دارد.

سعدی
  دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
را
 به
 شکل دیالک تیک گرگ و گله
از
سویی
و
به
شکل دیالک تیک قوی و ضعیف
از
سوی دیگر
 بسط و تعمیم می  دهد
و
برای «شبان» (پادشاه) وظیفه تعدیل این تضاد
 را
محول می کند.

پادشاه باید خوابش نبرد، بیدار باشد و عدل و تدبیر و رأی به 
پادشاه باید خوابش نبرد، بیدار باشد و عدل و تدبیر و رأی به خرج دهد، تا قوی پا فراتر از حد عینی نگذارد و ستم و استثمار را به آنجا نرساند
که
 توده مولد و زحمتکش به تنگ آید
 و
با
قیامی
 فاتحه نظام فئودالی ـ بنده داری را بخواند
 و
دیالک تیک گرگ و گله و ضرورت استخدام شبان را از بین ببرد.

سعدی
نظر واقعی خود
را
در
 زر ورق چپ نمائی
می پیچد و تحویل خواننده می دهد.

آنسان
 که
 این توهم در ذهن خواننده ایجاد می شود،
که
سعدی
خواهان برابری اجتماعی است.

اگر سعدی رادیکال می بود،
می بایستی خود دیالک تیک ضعیف و قوی را زیر علامت سؤال بزرگی بگذارد
و
ضرورت تلاش برای خاتمه دادن بدان
 را
در
 دستور روز بشریت
 قرار دهد.

مخاطب واقعی این بیت شعر،
نه
طبقه حاکمه،
بلکه توده مولد و زحمتکش است،
تا برای پذیرش تئوری «شبان ـ گرگ ـ گله»
نرم و گرم وخام و خر
 شود.

مگر می شود در جامعه طبقاتی ضعیف بارکش قوی نباشد؟

مگر بنده و رعیت و غلام و نوکر و کنیز و کلفت
بارکش «خداوندان نعمت» و «بزرگان»
 نیستند؟

مگر«خداوندان نعمت» و «بزرگان»
بنا بر مشیت الهی بر زیردستان خود «فضیلت» نیافته اند؟

مگر خود شیخ برای تنبیه آنان رهنمودهای «بند و توبه و حبس و زجر و اعدام» صادر نمی کند؟

اولین بار: 
تربیت، 
پند
 است

دومین: 
توبه خانه و بند
 است

سومین:
توبه و پشیمانی

چارمین:
عهد و شرط و سوگند
 است

پنجمین:
گردنش بزن
که
 خبیث
به قضای بد آرزومند است.
(رهنمود صریح و روشن و مستقیم سعدی به پادشاهی. «گلستان»، مقدمه)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر