۱۳۹۴ اسفند ۲۱, جمعه

سیری در جهان بینی احسان طبری (47)



احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از 
شین میم شین

تا تلاش من و تدبير تو نيست
ديو ادبار به نخجير تو نيست

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر انسان ها تلاش نورزند، قادر به غلبه بر خواری و ذلت و بدبختی نخواهند بود.

·        منظور طبری از مفهوم «صید دیو ادبار»، امحای بدبختی و ذلت مادی و روحی و روانی است.

·        طبری کشف مارکس در رابطه با سوبژکتیویته در تاریخ و جامعه بشری را بدین طریق نمایندگی می کند.
·        محتوای معنوی این بیت شعر، همان محتوای معنوی بیت فوق العاده زیبای زیر است:  

و اين سمندى است كه خودپو نشود (نرود)  
تا به مهميز، نرانى، ندود

1

·        سعدی هم صدها سال قبل از مارکس، سوبژکتیویته در تاریخ و جامعه بشری را نمایندگی کرده است:  

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

·        سعدی در این مصراع شعر، دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک رنج آدمی و گنج مادی و معنوی بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (رنج و تلاش و تقلای آدمی) می داند.

·        ما در دو اثر 200 صفحه ای سعدی، در بوستان و گلستان او، که مورد تحلیل دیالک تیکی قرار داده و منتشر کرده ایم، همه مکاتب فلسفی مثبت و منفی عصر حاضر را ردیابی کرده ایم.
·        خواه مکاتب فلسفی علمی و انقلابی و خواه مکاتب فلسفی ضد علمی ـ خرافی ـ ایراسیونالیستی ـ امپریالیستی.

2
·        حافظ بخش منفی میراث شیخ شیراز را از آن خود کرده و توسعه داده است.
·        حافظ چیزی ندارد که در آثار سعدی وجود نداشته باشد.

·        حافظ بسان احمد شاملو، نامی از مأخذ افکار منفی مربوطه نبرده است.
·        یکی از اساتید دانشکاه تهران، که تحصیل در ادبیات غرب بود، فرازهائی از اشعار شاملو را مشخص کرده بود که ترجمه اشعار شعرای ارتجاعی غربی بوده اند و احمد شاملو آنها را به اسم خود جا زده است.
·        قضیه حافظ شبیه قضیه احمد شاملو ست.
·        اگرچه در زیبائی فرمال و صوری اشعار هیچکدام نمی توان و نباید تردید کرد.

3
تا تلاش من و تدبير تو نيست
ديو ادبار به نخجير تو نيست

·        ایراد فرمال این بیت شعر طبری، اولا این است که صید همیشه بار مثبت دارد.
·        در حالیکه در این بیت، بار منفی کسب کرده است.
·        معمولا چیزهای زیبائی از قبیل کبک و تیهو و ماهی و آهو و گوزن و گورخر و غیره صید می شوند و نه کفتار و روباه و کلاغ و شپش و سوسک و غیره.
·        طبری اما در این بیت شعر، صید دیو ادبار را ایدئالیزه می کند.

4
تا تلاش من و تدبير تو نيست
ديو ادبار به نخجير تو نيست

·        ایراد دیگر این بیت شعر، این است که طبری، صید چیزی را به معنی امحای آن چیز، به معنی نابودسازی آن چیز، در بهترین حالت و با کلی تخفیف، به معنی غلبه بر چیزی به کار می برد.
·        طبری در این بیت شعر، تلاش انسانی را پیش شرط غلبه بر دیو ادبار (ذلت و خواری) می داند.

5
دیوان در کامبوج
 
تا تلاش من و تدبير تو نيست
ديو ادبار به نخجير تو نيست

·        قبل از بحث راجع به ایراد سوم این بیت شعر، باید از خود پرسید که منظور از دیو، چیست؟

دیو یکی از واژه های قدیم است و قدمت آن به دوره آریاییان می ‌رسد.
دیوان گروهی از پروردگاران آریائی بوده‌اند.
پس از جدائی ایرانیان از هندوان و ظهور زرتشت
 پروردگاران مشترک قدیم یعنی دیوها که مورد پرستش هندوان بودند،
نزد ایرانیان گمراه‌ کنندگان و شیاطین خوانده شده اند.
چنانکه در آئین مزدیسنا کلاً به مردم بد منش هم اطلاق می‌شود.

 واژهٔ دیو در اوستا به صورت دَئوَ و در پهلوی دِو و در فارسی دیو تبیین یافته است.
   در زبان هند باستان دِوَ یا دَئوه به معنی فروغ و روشنائی بوده و نام خدا بوده است.
 اشتقاق این واژه در میان اقوام آریائی نیز معنی خدا دارد
به همان سان که
 در یونانی زئوس
 در لاتینی دَئوس
 در فرانسه دی‌اُ
 در انگلیسی دِئیتی
   در ایرلندی دیا  
به معنی خدا ست.
ویکی پیدیا

·        دیو تحت عناوین دیگر نیز به معانی منفی زیر تبیین یافته است:

1
دیو خشکسالی

2
دیو مرگ
(عزرائیل)  


3
دیو نا شنوائی و نا فرمانبرداری

4
دیو تنبلی

5  
دیو انکار  

6
دیو اندیشه بد که برگزیده دیوان است.

7
دیو بت ‌پرستی  

8
دیو خواب سنگین که مانع از بیداری هنگام سپیده دم می ‌شود.

9
دیو بد منشی و تکبر

10
دیوی که آدمیان را از انجام کار باز می ‌دارد.

11
 دیوی که انبار می‌ کند، بی آنکه خود مصرف کند و یا به دیگران  ‌دهد.

12
دیو خست  

13
دیو نخوت و غرور

14  
دیوی که به تخریب خانه خرد خلایق می پردازد.

15
دیو ماده شهوت ‌انگیز
که حامی گناهکاران است.   

16
دیو زلزله و گردباد

17
دیوی که برهم زنندهٔ آسایش مردم است.

18
دیو دروغ که  تبا ه‌ کنندهٔ جهان راستی است.

19
دیو گدائی و دریوزگی  

20
دیو به تأخیر افکندن کار مردم

21
  دیو کین ‌توزی و بد خواهی    

22
دیو پیری  

23
دیو گسترش حاکمیت شر و ستم و بیداد و آشوب در زمین
که سرکرده ی دیوان است.

24
دیو سخن‌ چینی  

25
دیو ترس و نهیب  

26
دیو نابودی  

27
دیو مخالف ماه  

28
دیو فراموشی  

29
دیو بد گمانی  

30
دیو ننگ

31  
دیوی که بر جنازه می ‌تازد و آن را می آلاید.

32
دیو مرگ

33  
دیو شهوت  

6

تا تلاش من و تدبير تو نيست
ديو ادبار به نخجير تو نيست

·        طبری هم در این بیت شعر، دیو را با فونکسیون منفی، به معنی مظهر خواری و ذلت و بدبختی به کار می برد.

·        ما در روند تحلیل بخشی از شاهنامه فردوسی به نتیجه مطلقا دیگری رسیده ایم.

·        دیوان در شاهنامه مظاهر توده های مولد و زحمتکش مادی، فکری، فرهنگی و هنری اند.
·        دیوان در شاهنامه فردوسی حاملین دانش نظری و عملی (تئوریکی و پراتیکی)  اند.

·        دیوان در شاهنامه، بانیان برج ها و باروها و عمارات بلند و مستحکم و منقش و زیا هستند.
·        دیوان در شاهنامه، دانایان آموزگارند.
·        آن سان که سلاطین از قتل دیوان اسیر امتناع می ورزند به شرط آن که آنان دانش نظری و عملی خود در زمینه های مختلف را به آنان آموزش دهند.

·        مراجعه کنید به سیری در جهان بینی حکیم طوس در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

7
تا تلاش من و تدبير تو نيست
ديو ادبار به نخجير تو نيست

·        عجیب است که نه طبری و نه حتی سیاوش کسرائی که شاهنامه شناس بی چون و چرائی بوده، به این مسئله توجه نکرده اند.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر