جمعبندی از
میمحا نجار
سار
بعد
از آن، چشمش به ماهی های عجیب و غریب افتاد،
که
شناکنان از کنارش می گذشتند، منظم و آرام.
مثل
اینکه تن شان از نخ های نامرئی پوشیده شده بود.
سویمی
کوچولو از آنها کمی ترسید.
·
لئو لیونی در این جملات یکی دیگر از عناصر دریا را به
خوانندگان و شنوندگان خردسال قصه اش معرفی می کند.
·
ماهی های شفاف با ساختار خاص خود را و واکنش پسیکولوژیکی
(روانشناسی) سویمی نسبت به آنها را.
·
فکر می کنی چرا و برای چه؟
ستاره
·
اولا به این دلیل که لئو لیونی نویسنده ای رئالیست است.
·
به همین دلیل موجود مورد نظر خود را، یعنی سویمی را در دیالک
تیک موجود و محیط زیست و یا محیط پیرامون می بیند و نشان می دهد.
سار
·
آره.
·
ولی او هدف و آماج دیگری هم دارد.
·
فکر می کنی، هدف و آماج دیگر او چیست؟
ستاره
·
لئو لیونی عملا و بطور مسکوت، یعنی بی آنکه حرفی بر زبان
راند، به مقایسه محل زندگی قبلی سویمی با دریا می پردازد.
·
لئو لیونی به خواننده خرد سال قصه از تفاوت های کیفی
دریا نیز گزارش می دهد.
·
تا او بفهمد که دریا فقط بلحاظ کمی بزرگتر از دریاچه کوچک
قبلی نیست.
·
بلکه تفاوت و تضاد کیفی با آن دارد.
سار
·
آره.
·
ولی هدف و آماج لئو لیونی فقط نشان دادن تفاوت کیفی میان
دریاچه سابق و دریا نیست.
·
بنظرت هدف و آماج دیگر او چیست؟
ستاره
·
رئالیسم انقلابی همین است که می بینیم.
·
لئو لیونی ضمنا زیبائی های دریا را یکی پس از دیگری از
دید سویمی به خواننده معرفی می کند.
·
دریا فقط بزرگ و هراس انگیز نیست.
·
دریا ضمنا زیبا ست.
·
دریا جولانگاه دیالک تیکی از زشتی و زیبائی است.
·
این دیالک تیک دریا در آئینه روح و روان سویمی هم منعکس
می شود.
سار
·
می توانی نظرت را با «سند»ی از قصه اثبات کنی؟
ستاره
·
آره که می توانم به اثبات تجربی آن نایل آیم.
·
لئو لیونی روانشناسی سویمی را قبلا توضیح داده است:
او
از تماشای زیبائی های بیشمار دریا به وجد آمده بود،
مثل
یک ماهی که از بودن در آب به وجد می آید.
البته
او هم ماهی بود.
ماهی
بود و در آب بود، اگرچه که یک ماهی کوچولو بود.
سار
·
آره.
·
لئو لیونی اما اکنون به روند روانی دیگر سویمی اشاره می
کند.
·
کدام روند روانی؟
ستاره
سویمی
کوچولو از آنها کمی ترسید.
·
اکنون به ترس سویمی از عناصر زیبای محیط پیرامونش اشاره می
کند.
·
این همان دیالک تیک عینی دریا ست، این همان جولانگاه
زشتی و زیبائی بودن دریا ست که در آئینه روح و روان سویمی منعکس می شود و به شکل دیالک
تیک تهور و ترس در می آید.
سار
·
آره.
·
ولی هدف لئو لیونی چیست؟
ستاره
·
لئو لیونی می داند که خواننده و شنونده خردسال قصه، عملا
خود را جای سویمی خواهد گذاشت.
·
به همین دلیل زندگی در جامعه را بطور غیر مستقیم به
خواننده و شنونده قصه نشان می دهد:
·
هر محفل و همبود و اجتماعی دیالک تیکی از زشتی و زیبائی است.
·
دیالک تیکی از تهور و ترس است.
·
به قول سعدی:
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند
سار
·
می توانی این بیت سرشته به دیالک تیک سعدی را تحلیل کنی؟
ستاره
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند
·
آره.
·
ولی باید آن را نخست بطور تحت اللفظی معنی کنم.
سار
·
باشد.
·
معنی کن.
·
عجله نیست.
ستاره
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی که می خواهد دوستی داشته باشد، چاره ای جز تحمل جور
دشمن ندارد.
·
چون در هستی عینی، همه چیز با جفت دیالک تیکی اش توأم
است:
·
دیالک تیک گنج و مار
·
دیالک تیک گل و خار
·
دیالک تیک غم و شادی
سار
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند
·
آره.
·
فکر نمی کنی، یکی دیگر از دیالک تیک های مورد نظر سعدی
را فراموش کردی؟
ستاره
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند
·
آره.
·
حق با تو ست.
·
دیالک تیک بنیادی در این بیت سعدی، دیالک تیکی مستور است
و کشفش آسان نیست.
سار
·
کدام دیالک تیک است؟
ستاره
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
·
دیالک تیک مستور در این مصراع شعر سعدی، دیالک تیک دشمن
و دوست است.
·
اتفاقا از دید لئو لیونی نیز سویمی در جولانگاه همین دیالک
تیک دشمن و دوست زیسته است و می زید.
·
در گوشه دریاچه کوچک دیالک تیک دشمن و دوست به شکل دیالک
تیک ماهی بزرگ خشمگین گرسنه و یاران سویمی بسط و تعمیم یافته بود.
·
این دیالک تیک در روح (شعور) و روان سویمی تأثیر گذاشته
و نقش افکنده است.
·
سویمی به همین دلیل، خوشخیال نیست.
·
گاهی دلش از شعف و شادی لبریز است و گه از چیزی احساس
ترس می کند.
·
هم ترس و هم تهور ناشی از شادی و شعف، پدیده های پسیکولوژیکی
اند که از محیط پیرامون سویمی نشئت می گیرند و در روان او مؤثر می افتند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر