۱۳۹۴ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

کلنجار مفهومی ستاره و سار (37)


جمعبندی از
میمحا نجار
  
سار
بعد از آن، چشمش به ماهی های عجیب و غریب افتاد،
که شناکنان از کنارش می گذشتند، منظم و آرام.
مثل اینکه تن شان از نخ های نامرئی پوشیده شده بود.
سویمی کوچولو از آنها کمی ترسید.

·        لئو لیونی در این جملات یکی دیگر از عناصر دریا را به خوانندگان و شنوندگان خردسال قصه اش معرفی می کند.
·        ماهی های شفاف با ساختار خاص خود را و واکنش پسیکولوژیکی (روانشناسی)  سویمی نسبت به آنها را.

·        فکر می کنی چرا و برای چه؟  

ستاره

·        اولا به این دلیل که لئو لیونی نویسنده ای رئالیست است.
·        به همین دلیل موجود مورد نظر خود را، یعنی سویمی را در دیالک تیک موجود و محیط زیست و یا محیط پیرامون می بیند و نشان می دهد.

سار

·        آره.
·        ولی او هدف و آماج دیگری هم دارد.
·        فکر می کنی، هدف و آماج دیگر او چیست؟

ستاره

·        لئو لیونی عملا و بطور مسکوت، یعنی بی آنکه حرفی بر زبان راند، به مقایسه محل زندگی قبلی سویمی با دریا می پردازد.
·        لئو لیونی به خواننده خرد سال قصه از تفاوت های کیفی دریا نیز گزارش می دهد.
·        تا او بفهمد که دریا فقط بلحاظ کمی بزرگتر از دریاچه کوچک قبلی نیست.
·        بلکه تفاوت و تضاد کیفی با آن دارد.

سار

·        آره.
·        ولی هدف و آماج لئو لیونی فقط نشان دادن تفاوت کیفی میان دریاچه سابق و دریا نیست.
·        بنظرت هدف و آماج دیگر او چیست؟  

ستاره

·        رئالیسم انقلابی همین است که می بینیم.
·        لئو لیونی ضمنا زیبائی های دریا را یکی پس از دیگری از دید سویمی به خواننده معرفی می کند.
·        دریا فقط بزرگ و هراس انگیز نیست.
·        دریا ضمنا زیبا ست.
·        دریا جولانگاه دیالک تیکی از زشتی و زیبائی است.
·        این دیالک تیک دریا در آئینه روح و روان سویمی هم منعکس می شود.

سار

·        می توانی نظرت را با «سند»ی از قصه اثبات کنی؟

ستاره

·        آره که می توانم به اثبات تجربی آن نایل آیم.   
·        لئو لیونی روانشناسی سویمی را قبلا توضیح داده است:  

او از تماشای زیبائی های بیشمار دریا به وجد آمده بود،
مثل یک ماهی که از بودن در آب به وجد می آید.
البته او هم ماهی بود.
ماهی بود و در آب بود، اگرچه که یک ماهی کوچولو بود.

سار

·        آره.
·        لئو لیونی اما اکنون به روند روانی دیگر سویمی اشاره می کند.
·        کدام روند روانی؟  

ستاره
سویمی کوچولو از آنها کمی ترسید.

·        اکنون به ترس سویمی از عناصر زیبای محیط پیرامونش اشاره می کند.
·        این همان دیالک تیک عینی دریا ست، این همان جولانگاه زشتی و زیبائی بودن دریا ست که در آئینه روح و روان سویمی منعکس می شود و به شکل دیالک تیک تهور و ترس در می آید.

سار

·        آره.
·        ولی هدف لئو لیونی چیست؟  

ستاره


·        لئو لیونی می داند که خواننده و شنونده خردسال قصه، عملا خود را جای سویمی خواهد گذاشت.
·        به همین دلیل زندگی در جامعه را بطور غیر مستقیم به خواننده و شنونده قصه نشان می دهد:
·        هر محفل و همبود و اجتماعی دیالک تیکی از زشتی و زیبائی است.
·        دیالک تیکی از تهور و ترس است.
·        به قول سعدی:

جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند

سار

·        می توانی این بیت سرشته به دیالک تیک سعدی را تحلیل کنی؟  

ستاره
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند

·        آره.
·        ولی باید آن را نخست بطور تحت اللفظی معنی کنم.

سار

·        باشد.
·        معنی کن.
·        عجله نیست.  
ستاره
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند

·        معنی تحت اللفظی:
·        کسی که می خواهد دوستی داشته باشد، چاره ای جز تحمل جور دشمن ندارد.
·        چون در هستی عینی، همه چیز با جفت دیالک تیکی اش توأم است:
·        دیالک تیک گنج و مار
·        دیالک تیک گل و خار
·        دیالک تیک غم و شادی  

سار
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند

·        آره.
·        فکر نمی کنی، یکی دیگر از دیالک تیک های مورد نظر سعدی را فراموش کردی؟



ستاره
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هم اند

·        آره.
·        حق با تو ست.
·        دیالک تیک بنیادی در این بیت سعدی، دیالک تیکی مستور است و کشفش آسان نیست.

سار
·        کدام دیالک تیک است؟

ستاره
جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست

·        دیالک تیک مستور در این مصراع شعر سعدی، دیالک تیک دشمن و دوست است.
·        اتفاقا از دید لئو لیونی نیز سویمی در جولانگاه همین دیالک تیک دشمن و دوست زیسته است و می زید.
·        در گوشه دریاچه کوچک دیالک تیک دشمن و دوست به شکل دیالک تیک ماهی بزرگ خشمگین گرسنه و یاران سویمی بسط و تعمیم یافته بود.
·        این دیالک تیک در روح (شعور) و روان سویمی تأثیر گذاشته و نقش افکنده است.
·        سویمی به همین دلیل، خوشخیال نیست.
·        گاهی دلش از شعف و شادی لبریز است و گه از چیزی احساس ترس می کند.
·        هم ترس و هم تهور ناشی از شادی و شعف، پدیده های پسیکولوژیکی اند که از محیط پیرامون سویمی نشئت می گیرند و در روان او مؤثر می افتند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر