میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
قلمدن
سؤال ایله سن:
«ممده
لی
نچون
تختدن دوشدی، اولدی دلی؟
سبب
کیمدی؟»، سویلر به صوت جلی:
«قلم
دور قلم، بارک الله قلم»
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر از قلم بپرسی:
·
«مسبب سقوط محمد علی شاه از تخت و جنون او
چیست؟»
·
قلم با صدای رسائی پاسخ خواهد داد:
·
«مسبب سقوط و جنون ممدلی، قلم است، قلم.
·
آفرین بر قلم.»
1
·
این شعر به احتمال قوی در حین
انقلاب مشروطه سروده است.
·
معجز با تمام وجودش در اردوی
انقلاب بوده است و توپخانه انتقاد انقلابی اش را به سوی ارتجاع نشانه رفته است.
·
در این بند شعر، محمد علی شاه مورد
تمسخر قرار می گیرد که از تخت شاهی سقوط کرده و جنون گرفته است.
·
ضمنا مسبب سقوط و جنون او، روشنگری
انقلابی بوده است.
2
ائده
نمز دیک عالمده سیر و سفر
قلم
ائتمه سیدی بیزی با خبر
نگارندۀ
نقشۀ بحر و بر
قلم
دور قلم، بارک الله قلم
·
معنی تحت اللفظی:
·
سیر و سفر در جهان محال می گشت،
اگر قلم ما را از جهان با خبر نمی ساخت.
·
برای اینکه رسام نقشه بر و بحر قلم
است، قلم.
·
آفرین بر قلم.
·
معجز در این بند شعر از فونکسیون انفرماتیو
(آگاه سازی) قلم پرده برمی دارد.
·
هدف اصلی شاعر روشنگری، تشویق توده
به کسب سواد خواندن و نوشتن است.
·
کسب و کار مهم و مادام العمر معجز
مبارزه با بی سوادی بوده است.
3
اگر
اولماسیدی جهاندا مداد
کیم
ایلردی خیام و سعدینی یاد
سخندان
شیرین زبان بلاد
قلم
دور قلم، بارک الله قلم
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر قلم نبود، چه کسی از خیام و سعدی
یاد می کرد؟
·
سخندان شیرین زبان جهان، قلم است،
قلم.
·
آفرین بر قلم.
·
در این بند شعر نیز فونکسیون انفرماتیو
قلم تشریح می شود.
·
هدف معجز در این بند شعر نیز تشویق
توده به کسب دانش است.
4
اگر
اولماسیدی جهاندا قلم
دییلمزدی
دنیاده نام عجم
علمدار
فردوسی محترم
قلم
دور قلم، بارک الله قلم
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر قللم نبود از عجم هم نامی در
میان نبود.
·
برای اینکه پرچمدار فردوسی محترم،
قلم بوده است، قلم.
·
آفرین بر قلم.
·
معجز در این بند شعر دیالک تیک وسیله
و فونکسیون را به شکل دیالک تیک قلم و روشنگری و یا به شکل دیالک تیک پرچمدار و
فردوسی بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن وسیله می داند.
·
این بدان معنی است که اگر فردوسی
سواد خواندن و نوشتن نداشت، نمی توانست عجم را از زیر سیطره عرب برون آورد و احیا
کند.
·
معجز ضمنا از رزم فردوسی تحت پرچم
قلم پرده برمی دارد.
·
فردوسی در این بند شعر به مثابه
رزمنده ای تصور و تصویر می شود که زیر پرچم علمداری به نام قلم پیش می تازد.
5
ئولوب
شیخ محمود جنت مکان
قالیب
«گلشن راز» اوندان نشان
اونی
شهرۀ شهر ائدن، دوستان
قلم
دور قلم، بارک الله قلم
·
معنی تحت اللفظی:
·
شیخ محمود، جنت نشین گشته است.
·
«گلشن راز» از او به میراث مانده است.
·
شهرت جهانی شیخ محمود را اما قلم
تضمین کرده است، قلم.
·
آفرین بر قلم.
·
معجز اکنون از فونکسیون دیگر قلم
پرده برمی دارد.
·
از فونکسیون شهرت بخشیدن و عملا ابدیت
بخشیدن به انسان.
·
آماج اصلی معجز استدلال تجربی و
منطقی برای اثبات ضرورت سواد آموزی است.
6
اجل
باغلاییب صابرین گوزلرین
قویوب
یالقیز اوغلانلارین، قیزلارین
دیری
ساخلیان «هوپ هوپون» سوزلرین
قلم
دور قلم، بارک الله قلم
·
معنی تحت اللفظی:
·
پیک مرگ، چشمان صابر را بسته است و
دختران و پسرانش بی سرپرست گشته است.
·
آنکه سخنان صابر (هوپ هوپ) را زنده
نگهداشته، قلم است، قلم.
·
آفرین بر قلم.
·
معجز در این بند شعر نیز با ذکر
مثال دیگری به اثبات فونکسیون قلم در
زمینه ابدیت بخشیدن به اندیشه و اندیشمند می پردازد.
·
اگر طرز تفکر معجز را با طرز تفکر
مثلا شهریار و غیره مورد مقایسه قرار دهیم، به رئالیسم و راسیونالیسم (واقعگرائی و
خردگرائی) ستایش انگیز معجز پی می بریم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر