سرچشمه:
صفحه فیسبوک
مسی فتحی
هنر:
آینهای نیست که "واقعیت" را بازتاب
کند،
بلکه "چکشی"
است که می توانیم با آن ، آن را (واقعیت را ) طراحی کنیم.
مارکس
میم حجری
میم
ترجمه نادقیقی است.
·
ترجمه بریده هائی از متون همیشه دشوار و نادقیق است و انتشار آنها همیشه مسئله زا و گاهی کونترا
پرودوکتیف (زیانبار.)
1
·
شاید بتوان این جمله از مارکس را به شرح زیر ترجمه کرد:
·
هنر آئینه نیست که آن را در مقابل واقعیت عینی نگهداری (تا
عکس واقعیت عینی در آن ظاهر شود.)
·
هنر به «چکش» (به
کاردک تندیسگری) شباهت دارد که بکمک آن به واقعیت عینی هیئت و فرم معینی بخشیده می
شود.
2
· هدف مارکس به احتمال قوی مرزبندی میان استنباطات رایج در
آن زمان راجع به هنر و آثار هنری بوده است:
·
بنظر مارکس در این جمله، هنرمند واقعیت عینی را مو به مو
کپیه نمی کند، بلکه آن را تحول می بخشد.
·
اثر هنری عکس مکانیکی (عاری و بی نیاز و مستقل از سوبژکت
انسانی) نیست.
3
·
اثر هنری دیالک تیکی از اوبژکت و سوبژکت است.
·
به زبان هگل، دیالک تیکی از ماده و روح است.
·
دیالک تیکی از طبیعت اول و طبیعت دوم (انسان، جامعه،
طبیعت اندیشنده، روحمند، شعورمند) است.
4
·
هر مولودی (چه مادی، چه هنری و چه فکری) ماده ای است که
روح (شعور) در آن دخول کرده است.
·
به زبان هگل، روح در آن مادیت یافته است.
·
روح نامرئی در آن مرئی شده است.
·
روح درونی در آن برونی شده است. (مفهوم فلسفی بسیار مهم
تجسم)
·
دلیل تغییر طبیعت اول هم همین رخنه و نفوذ و دخول روح در آن
است.
5
·
تغییر در قاموس هگل هم چیزی جز تغییر فرم چیزهای طبیعی
نیست.
·
مارکس برای تدقیق نظر هگل از مفهوم فلسفی ساختار استفاده
خواهد کرد.
·
ساختار بیانگر نحوه و نوع پیوند عناصر متشکله هر سیستم
است.
·
دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم.
·
داس و تبر و بیل
و کلنگ بلحاظ محتوا از اتم های مثلا آهن تشکیل یافته اند.
·
دلیل تنوع و تفاوت آنها در ساختار آنها ست.
·
در نحوه و نوع متفاوت پیوند اتم های آهن با یکدیگر است.
·
اگر داس و تبر و
بیل و کلنگ را ذوب کنیم به چیز واحدی مبدل می شوند.
·
یعنی به اتم های آهن.
6
·
هنر فرمی از انعکاس واقعیت عینی است.
·
انعکاس، مقوله ای فلسفی ـ مارکسیستی ـ لنینیستی است.
·
واقعیت عینی در روند انعکاس از صافی های مختلف فردی،
ملی، جنسیتی، معرفتی ـ نظری و بویژه طبقاتی می گذرد.
·
به همین دلیل امر واحدی ـ مثلا زلزله ای و یا جنگی در جائی ـ در آئینه ضمیر افراد مختلف به انحای مختلف و حتی
متضاد منعکس می شود.
7
·
فرم هنری انعکاس، بنظر مارکس، نه انعکاسی منفعل، مکانیکی
و آئینه وار، بلکه انعکاسی فعال، دگرگونساز، خلاق، انسانی و در تحلیل نهائی طبقاتی است.
·
به همین دلیل آثار هنرمندان اعصار و طبقات اجتماعی متفاوت، بلحاظ
محتوا و حتی فرم متفاوت و چه بسا متضادند.
·
مثلا آثار هنری نقاش توده ای به همین دلیل با آثار هنری نقاشان
فئودالی و یا بورژوائی تفاوت ماهوی دارند.
·
این جمله را اما فقط در پیوند با کل مطلب می توان دقیقا درک،
ترجمه و تفهیم کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر