۱۳۹۳ خرداد ۴, یکشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (36)

 
احسان طبری (1295 ـ 1368) 
ما امکان نیروی تغییر هستیم
زمانی‌ قادر به تغییر خواهیم بود که به خود باوری که فرزند اعجاز است، رسیده باشیم
 نیروی متحد، یکپارچه با یک برنامه سیاسی مشترک مبارزه در دستور .
باورمند باشیم که پیروز مندی انقلاب ملی ‌- دموکراتیک در گرو تنها و تنها رهبری و اعمال هژمونی نیرهای کار و زحمت و نماینده گان سیاسی آن امکان پذیر است که به سرانجام مقصود می رسد.
به لحاظ تاریخی‌ تنها چپ ایران بوده است که توانسته تغییر به سود جبهه صلح، آزادی و عدالت اجتماعی را امکان پذیر کند.
درنگ بیش از این جأیز نیست.
به وظیفه ملی‌- میهنی و انقلابی خود عمل کنیم.
بگذار تمام نحله‌ های فکری سرمایه داری بر ضدّ ما عربده کشان دهان بگشایند
و زهر کین قلم خود را بر ما بچکانند
و سینه‌ های ما را هدف گیرند.
 زیرا وجود سرشتی سرمایه، مبارزه با ما،  نیروهای کار و زحمت و نماینده گان سیاسی آن بوده است،
در مقابل این ارتش منسجم و یکپارچه تنها یک ارتش تمام عیار خلقی چاره ساز است.
سرمایه داری را با تمام توان در هم بکوبیم.
نیروهای تغییر به پیش، آینده و پیروزی از آن ما ست.

زنده یاد رفیق احسان طبری در مطلبی به نام
”هدف زندگی چیست؟“
با بررسی مساله سعادت انسان به عنوان هدف زندگی و با تاکید براینکه:
”هدف زندگی کنونی ما آفرینش، کار و پیکار برای به پا داشتن کاخ پیروزی و سعادت وعظمت انسانیت است.“
درخصوص انسانی که پای در راه مبارزه می گذارد و سعادت را درنبرد اجتماعی به سود عدالت و برابری می بیند، از جمله نوشته است:
”کسی به سعادت نبرد اجتماعی دست می یابد که دارای عقل واقع بین، روح انسانی و اراده نیرومند انقلابی است.
به ویژه اراده قوی نقش درجه اول دارد
 زیرا عصرما هنوز عصر مشکلات و موانع است. برای آنکه خوب بکوشیم و نیکو برزمیم،
 باید قوی الاراده باشیم.
اشخاص ترسو، بی پشتکار، متزلزل، مردد، بدبین، ناتوان در مقابل کوه دشواری ها، خرد می شوند. ولی اراده ای که با عقل واقع بین و روح انسانی همراه نباشد، نیروی اهریمنی است.
لذا باید تربیت نسل معاصر بر روی این سه محور (عقل واقع بین، روح انسانی و اراده نیرومند انقلابی) و بویژه محور تربیت اراده قوی متکی شود.
باید روح قهرمانان انسان دوست و واقع بین را درنسل معاصر رخنه داد.
این است محمل معنوی حرکت به جلو.“
(«هدف زندگی چیست؟»
احسان طبری
 نوشته های فلسفی و اجتماعی
جلد اول- - چاپ سوم 1386- صفحه 322)  
سرچشمه:
 صفحه فیسبوک
 
وحید کیانرسی

میم
منظور از بند زیر چیست؟
«ما امکان نیروی تغییر هستیم
زمانی‌ قادر به تغییر خواهیم بود که به خود باوری که فرزند اعجاز است رسیده باشیم، نیروی متحد، یکپارچه با یک برنامه سیاسی مشترک مبارزه در دستور.»    
منظور از ما چیست؟
سوبژکت تحول کیست؟

وحید
حزب توده ایران صمیمانه از همه حزب‌ ها، سازمان ‌ها، نیروها، و شخصیت‌های ملّی ضد استبداد و ترقی‌ خواه، دعوت می ‌کند که با درک شرایط حساس کنونی، به طور جدّی در راه تشکیل جبهه ضد دیکتاتوری ئی که در واقع ستاد مبارزه ضد استبدادی و عدالت‌ خواهانه بر اساس یک برنامه کار مشترک با حفظ استقلال سازمانی و سیاسی هر عضو جبهه خواهد بود، گام بردارند.
در شرایطی که استبداد خشن سازمان ‌یافته‌ ای بر میهن حاکم است، تفرقه و پراکندگی نیروهای ترقی‌ خواه، بی‌ برنامگی و سازمان ‌نیافتگی جنبش مردمی، نداشتن شعارهای فراگیر و هدفمند کوتاه‌ مدت و درازمدت متناسب با شرایط و مرحله مبارزه، تا کنون آسیب‌ های فراوانی به جنبش زده است و ناکامی‌ های جدّی در پیکار آن با این استبداد خشن به بار آورده است. نمونه‌های بسیار روشن این آسیب‌ ها را در جنبش اعتراضی و خیزش مردمی پس از انتخابات تقلب ‌آمیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به صورت ضرب و شتم و شکنجه و درهم شکستن و کشتار مبارزان شاهد بودیم.
همان ‌گونه که پیش ‌تر هم بارها اعلام کرده ‌ایم، بگذار همکاری، تبادل نظر  و اتخاذ موضع‌ های مشترک ما، پیام امیدی باشد برای جنبش آزادی‌ خواهی و عدالت‌ طلبی مردم جان به لب رسیده  و روشنفکران میهن
 و نویدی باشد برای دستیابی به یک دموکراسی پایدار.
به ‌رغم همه سرکوب‌ های استبداد، جنبش آزادی ‌خواهانه و عدالت ‌جویانه مردمی همچنان در عمق جامعه جریان دارد.
حضور آگاهانه و با برنامه نیروهای مردمی  می‌تواند ابتکار را از دست حاکمان مرتجع بگیرد و گامی اساسی در راه به عقب‌ نشاندن و طرد رژیم ولایت فقیه بردارد.
شکّی نیست که این مبارزه‌ ای آسان و بی‌ دغدغه و بی ‌مخاطره نخواهد بود.
امّا با خرد جمعی و حرکت بر پایه یک توافق مشترک میان نیروهای متحد در یک ائتلاف یا جبهه ضد استبدادی، می‌توان فرصتی گرانبها برای به دست آوردن پیروزی‌ های اساسی در راستای تأمین منافع مردم فراهم کرد.
حزب توده ایران بار دیگر از نیروهایی که خواهان برچیدن بساط استبداد از ایران هستند  و هدفی ندارند جز استقرار آزادی، استقلال، صلح، و عدالت اجتماعی به دست توانای مردم سختکوش میهن‌ مان و بدون دادن اجازه دخالت به نیروها و قدرت‌های خارجی، دعوت به ایجاد جبهه متحد ضد دیکتاتوری می ‌کند.
حزب ما آماده است که برای تعیین یک برنامه کار مشترک در چارچوب این جبهه، با همه حزب‌ها، سازمان‌ها، و شخصیت‌های سیاسی میهن‌دوست همفکری و همکاری کند.
به اعتقاد ما، برداشتن این گام، ضرورت تاریخی تأخیرناپذیری است که همه ما باید مسئولانه به آن برخورد کنیم.
مبارزه با رژیم ولایی، با تشکل گریزی و تولید انبوه مقاله و تحلیل‌های شخصی و یا تنها به وسیله ایجاد شبکه های مجازی دموکراسی، به جایی نخواهد رسید.
نیروها و فعالان سیاسی دموکرات و میهن دوست لازم است
بر پایه تقویت تشکیلات و رهبری حزبی و سازمانی، ارائه تحلیل های منسجم و منظم، دیدگاه ها و برنامه مشخص خود را به هدف به وجود آوردن و دقیق کردن مخرج مشترک ها در درون جنبش مردمی مطرح سازند.
تنها با سازمان یافتگی و وجود کادر رهبری قوی، نیرو های سیاسی مطرح در جنبش می توانند با اتحاد عمل هوشیارانه یک جبهه وسیع ضد استبداد را در سطح جامعه برپا دارند.

میم
این پاسخ سؤالات من بود؟
حریفی می گفت:
«با خر نمی توان متحد شد.
برای اینکه خر خردستیز است و تنها چیزی که سرش نمی شود، همین خرد است.»

فلسفه تشکیل خرد در قرون وسطی واپسین
(توماس فون اکوین و غیره)
هم همین بوده است:
بر اساس خرد می توان حداقل چشم دیدن همدیگر را داشت
و به حرف همدیگر گوش کرد و منظور همدیگر را فهمید.
خرد پل هماندیشی و تفاهم میان انسان ها ست.

خردستیز اما دشمن آشتی ناپذیر این پل پیوند و تفاهم است.
با جریانات خردستیز
(فاشیسم، عرفان، فوندامنتالیسم، آوانتوریسم، امپریالیسم، بورژوازی واپسین)
کسی نمی تواند متحد شود.
حتی کسی نمی تواند با آنها سلام و علیک کند، چه رسد به وحدت.
استالین آزمود، 20 میلیون روس شقه شقه شد.
حزب توده آزمود، دار و ندارش، پاره های تنش بیرحمانه قلع و قمع شد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر