۱۳۹۳ خرداد ۸, پنجشنبه

شعر نیما یوشیج در آئینه سیاوش کسرائی (4)


نیمایوشیج (1274 ـ 1338)
تحلیل واره ای از
گاف سنگزاد
شبتاب
«هنوز از شب، دمی باقی است!»
می خواند در او، شبگیر
و شبتاب از نهانجایش به ساحل می زند سوسو.

به مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من
به مانند دل من، که هنوز از حوصله و ز صبر من باقی است در او
به مانند خیال عشق تلخ من، که می خواند
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من

نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.


·        اولین مفهوم شبتاب است.
·        شبتابی که صمد بهرنگ ـ احتمالا تحت تأثیر خردمند یوش ـ ماندگارترین و سماجت بارترین حکمش را در ضمیر زمانه خویش می ریزد:

«نور هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنائی است

1
·        صمد بهرنگ در این کشف خویش به خطه دیالک تیک عینی گذشته است، اگرچه او در اواخر عمر کوتاهش به آموزش مقوله های فلسفی آغاز کرده بود.
·        او نور را بلحاظ کمی صرف نمی سنجد.

2
·        او احتمالا بطور خودپو، یعنی بی آنکه خود متوجه شود، کمیت را در داربست دیالک تیکی اش می بیند:
·        در داربست دیالک تیک کمیت و کیفیت.

3
 
·        این همان دیالک تیکی است که شیخ بی نظیر شیراز در صدها فرم مختلف بسط و تعمیم می دهد و ذره ذره در شعور خواننده خویش می ریزد:

سعدی
(گلستان با ب اول، ص 18 ـ 21)
آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه:
« اسب تازی وگر ضعیف بود
همچنان از طویله ای خر، به»؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        شنیده ای که دانای لاغری به ابله چاقی گفت:
·        «اسب تازی حتی اگر ضعیف باشد، باز هم بهتر از طویله ای مملو از خر است»؟

4
·        شیخ شیراز در این شعر، دیالک تیک کمیت و کیفیت را به شکل دیالک تیک اسب تازی واحد و طویله ای مملو از خر بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده از آن کیفیت (اسب تازی لاغر) می داند.
·        شیخ شیراز برای تأکید بر تعیین کنندگی کیفیت اسب تازی ضعیفی را برمی گزیند و نه اسب تازی قوی را.

5
·        بر اساس کمیت صرف چیزها، پدیده ها و سیستم ها نمی توان به حقیقت دست یافت.
·        کمیت فقط در دیالک تیک کمیت و کیفیت معنی پیدا می کند و قابل ارزیابی می شود.
·        کیفیت هم به همین سان.
·        همه جفت های دیالک تیکی هم به همین سان.    

تز پنجم
نیما گرچه پاسخگوی بسیاری از دادها و بیدادهای عصر خود بود و در هر زمینه قلم فرسود،
 اما به گمان من، مهمترین نقطه نظرش در بیرون از مزهای میهنش، انقلاب اکتبر 
و تولد کشور شوراها بود و در درون (میهنش)، حکومت دیکتاتوری بود، 
(که بشدت از برآمدن آفتاب در خانه همسایه می ترسید و با هزار شیوه، در برابر آن، دیوار می کشید، 
تا چشم و دل محرومان بدان روشن نشود و شاعر، همه تاریکی و سیاهی خانه خود را 
از آن پرده پوشی ها و روشنائی ستیزی های حکومت می دانست.)   

·        درک مفاهیمی که سیاوش در این تز به کار می برد، برای درک منظور او ضرورت بی چون و چرا دارد:
·        «داد و بیداد»، «عصر»، «بیرون از مرز میهن و درون مرز میهن»، «انقلاب اکتبر»، «تولد کشور شوراها»، «حکومت دیکتاتوری»، «برآمدن آفتاب»، «دیوار کشیدن در برابر آفتاب»، «تاریکی و سیاهی خانه»، «پرده پوشی و روشنائی ستیزی»

1
مفاهیم «داد» و «بیداد» 
نیما پاسخگوی بسیاری از دادها و بیدادهای عصر خود بود.

·        منظور سیاوش از این حکم چیست؟

1
·        دیالک تیک داد و بیداد بسط و تعمیم دیالک تیک یونیورسال (همه جا معتبر) داد و ستد است.

2
·        دایره هر دادی تنها و تنها ببرکت ستدی بسته می شود.

3
·        کسی که به ازای دادش، ستدی نستاند، بی داد می ستاند.
·        یعنی بر او بیداد می رود.

4
·        نیما پاسخگوی داد و بیداد زمانه خویش است.
·        نیما مدافع جسور داد و مخالف غیور بیداد است.

5
·        چون اکثریت جمعیت جهان به ازای دادش، ستدی درخور نمی ستاند، یعنی مورد بهره کشی قرار می گیرد، پس نیما مدافع حقوق همین اکثریت قریب به اتفاق مولد جامعه و جهان است.
·        نیما طرفدار توده ها ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر