سرچشمه:
صفحه فیسبوک
زری مینوئی
دری
که کوبه ندارد
کسی
نخواهد کوفت
نصرت رحمانی
میم
حجری
پیشکش
به ندا فضلی
دوست
دیرین و دردمندمان
ناصر
با اینکه این نوشته هایت را نمی شود بطور
قاطع رد کرد،
اما این نکته سنجی هایت خیلی دست و پا گیر
است
با رعایت کردن این نکته ها بعید می دانم
شاعران بتوانند خودی نشان دهند تا قابل قبول شما واقع شوند
·
در همین کامنت شما سطح نازل آشنائی تان با تحلیل های ما خودنمائی
می کند.
1
·
ما شعری از محمد خلیلی را همین چند هفته قبل تحلیل کرده
ایم که از دوستان زری مینوئی است.
·
برای شعر نسبتا کوتاهی حدود 100 صفحه تحلیل نوشته ایم و بینش
شاعر را بنا بر بضاعت بینشی خود ستوده ایم.
·
نه به دلایل مصلحتی و یا پراگماتیستی، بلکه به دلایل
عینی که در شعر کشف کرده ایم.
·
چگونه می توان ادعا کرد که «بعید می دانم شاعران بتوانند خودی نشان دهند تا قابل قبول شما
واقع شوند»؟
2
·
ما بیش از دوهزار صفحه در تحلیل حتی المقدور گلستان و
بوستان سعدی منتشر کرده ایم و حیرت فخرانگیز خود را نسبت به بینش دیالک تیکی حکیم قرون
وسطی صدها بار در صدها فرم بیان کرده ایم و دار و ندار ناچیز معرفتی ـ نظری خود
بخشا مدیون او هستیم.
·
چگونه می توان ادعا کرد که «بعید می دانم شاعران بتوانند خودی نشان دهند تا قابل قبول شما
واقع شوند»؟
3
·
ما حداقل هزار صفحه در تحلیل اشعار سیاوش کسرائی منتشر
کرده ایم.
·
در اکثر این تحلیل ها هم از ایشان آموخته ایم و هم آموزش
از ایشان را توصیه کرده ایم و هم به ستایش از بینش ماتریالیستی ـ دیالک تیکی بی
نظیر ایشان پرداخته ایم.
·
چگونه می توان ادعا کرد که «بعید می دانم شاعران بتوانند خودی نشان دهند تا قابل قبول شما
واقع شوند»؟
4
·
بیگانگی ایرانی ها با تفکر مفهومی و نتیجتا عجز اکثریت
آنها از خوداندیشی، به معنی عقب ماندگی آنها حتی از سطح سعدی شیراز است.
·
چون سعدی در زمینه تفکر مفهومی و نتیجتا خوداندیشی نابغه
ای بی نظیر بوده است.
5
·
فرض کنیم که شما به جای شعری، کلنگی را بررسی می کنید.
·
چه باید بکنید؟
6
·
ایرانی ها اغلب کلنگ واقعی و عینی را بکلی فراموش می
کنند و راجع به کلنگ انتزاعی و چه بسا راجع به سازنده، فروشنده و یا مصرف کننده ی کلنگ
شروع به خیالبافی می کنند.
7
·
چند و چون کلنگ (حقیقت امر) اما نه در کله این و آن، بلکه در خود کلنگ است:
·
چون در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت (در دیالک تیک کلنگ و
این و آن) ـ در عرصه تئوری شناخت ـ نقش تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت (کلنگ) است.
8
·
برای اینکه کلنگیت
کلنگ در خود کلنگ است و نه در کله این و آن.
9
·
شما به جای کلی گوئی و بحث انتزاعی، بیاید مشترکا همین شعر
نصرت رحمانی را تحلیل کنیم.
10
·
هدف ما برانگیزش خود و احیانا افراد دیگری به خوداندیشی
است.
11
·
هنر ایرانی ها اما شده هورا کشیدن و یا دشنام دادن.
12
·
ایرانی ها برای هر جفنگی ـ چه بسا بدون خواندن و یا
شنیدن جفنگ ـ یا هورا می کشند و یا پارس و پرخاش می کنند.
·
کسی اصلا به فرم و مضمون اندیشه و مطلب و شعر نمی
اندیشد.
13
·
اکثرا جمله ای از مطلبی را و یا بیتی از شعری را خوشایند
می یابند، کپی می کنند و «استاد، استاد» و یا «بانو بانو» سر می دهند.
·
تا دل تان بخواهد تظاهر و تزویر و هندوانه و ریا.
14
·
با این شیوه رفتار و زیست نه، می توان دوست یابی کرد و
نه، می توان به توسعه همنوع و جامعه و خویشتن کمک رساند.
15
·
برای ما دردناک تر از نقد اندیشه دوستی و همنوعی نیست.
·
ولی چه باید کرد؟
·
بشریت از آغاز، بر سر دو راهی تعیین کننده ای ایستاده
است:
الف
·
یا باید از حقیقت عینی به هر قیمت دفاع کند
ب
·
و یا باید به طرفداری از دروغ برخیزد و به خیال خود خوش
باشد.
16
·
بی تفاوتی به اندیشه اما خطای خطیر خطرناکی است.
·
چون اندیشه برابر با هیچ و پوچ نیست.
·
اندیشه ـ چه علمی و چه خرافی ـ وقتی در بنی بشر نفوذ می
کند، سمتگیری، سنگربندی و عمل فردی و اجتماعی او را تعیین می کند.
17
·
بر اساس همین تئوری پنهان در همین مصراع نصرت رحمانی، شطی
از خون مردم ریخته شده است.
·
بالاخره باید تا دیر نشده به خود آمد.
18
·
چند سال دیگر از هیچکدام از ماها نام و نشانی نخواهد ماند.
·
همان بهتر که خدمت کنیم و خشنود از شیوه زیست و رفتار
خود بمیریم تا با خوش خیالی، خوش رقصی و یا خدا ناکرده خیانت کنیم و
شرمنده از خویش بمیریم.
19
·
شما ایرادات ما را مشخصا بسان خود ما کلمه به کلمه و یا جمله
به جمله نقد کنید.
·
ما از خدا می خواهیم که حریف هماندیش سرسختی داشته
باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر