۱۳۹۱ مرداد ۱۳, جمعه

چاله ها و چالش ها (204)

سازمان‌ یابی کارگری ـ تذکری به چامسکی
محمد قراگوزلو
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


1

ش. ح.
اگر چامسکی ته این صف هست، اول این صف کیست؟


• زنده ماندیم و فهمیدیم که نوام چامسکی، اگر نه مهمترین، دست کم یکی از مهمترین و ثابت قدم ترین منتقدین سیاست های خارجی و داخلی آمریکا در ۵۰ سال گذشته، باید " ته صف" بایستد.
• حالا کی اول صف ایستاده است، "خدا" می داند.

2
برزویه طبیب
شعبده را هضم کنید

• می نویسید:
• انگلس وظیفه‌ی سوسیالیسم علمی را به سادگی چنین شرح داد:
• «انجام امر آزادی جهان، رسالت تاریخی پرولتاریای نوین است.
• شناخت شرایط تاریخی و همراه با آن، شناخت ماهیت این مبارزه‌ی رهایی ‌بخش و آگاه نمودن طبقات استثمار شونده‌ی امروز که رسالت شرکت در این مبارزه را دارند، به شرایط و طبیعت عمل‌ شان، وظیفه‌ی بیان تئوریک جنبش پرولتری، یعنی وظایف سوسیالیسم علمی است.»
• (ص:۷۸ – پیشین، تأکیدها از من است).

• تأکید انگلس بر دو مولفه‌ی "شناخت شرایط تاریخی" و "شناخت ماهیت مبارزه‌ی رهایی‌بخش" به هر منتقد منصفی این متدئولوژی پروسه ‌مند را می‌دهد که اقدام انقلابی، به هنگام و هوشمندانه‌ی بلشویک‌ها در راستای کسب قدرت سیاسی را هضم کند.
• انگلس گفته شرایط تاریخی وماهیت مبارزه را بشناسید و به طبقات استثمار شده، شرایط و طبیعت عمل شان را (یعنی تلاش برای آزاد کردن جهان از طریق قبضه قدرت سیاسی به عنوان اولین قدم توسط پرولتاریای نوین وشرایط تاریخی را که این عمل در ان صورت می گیرد) توضیح دهید، نه اینکه خودتان، چه بلشویک چه منشویک، به نیابت از پرولتاریای نوین قدرت سیاسی را بدست بگیرید.
• من نمی دانم، اگر طبقه با حزب فرق دارد، چرا قبضه قدرت توسط حزب را همان تصرف قدرت توسط طبقه جا می زنیم و می خواهیم دیگران این شعبده را هضم کنند.

3
میم نون
حزب هر طبقه گردان پیشاهنگ ان طبقه است!

• من این مقاله را نخوانده ام و نخواهم خواند.

• فقط به سؤال برزویه طبیب عزیز پاسخکی می دهم:

• حزب هر طبقه اجتماعی، گردان پیشاهنگ ان طبقه است
• حزب هر طبقه اجتماعی متشکل است از آگاهترین و رزمنده ترین نمایندگان آن طبقه.

• قبضه قدرت بوسیله طبقه ـ و به عبارت دقیقتر بوسیله توده که زیر پرچم طبقه گرد آمده ـ صورت می گیرد.

• هر حزب هر طبقه اجتماعی، ارگان سیاسی آن طبقه است و اراده طبقه مربوطه را جامه عمل می پوشاند، مادیت می بخشد.

• کجای این قضیه قابل فهم نیست؟


چرا قبضه قدرت بوسیله آگاه ترین و پیگیرترین بخش طبقه اجتماعی
نباید به معنی قبضه قدرت بوسیله طبقه باشد
؟

4
برزویه طبیب
چرخ پنجم گاری

• اگر حزب همه آن چیزهایی است که شما می فرمایید پس شورا ها به چه دردی می خورند؟
• چرخ پنجم گاری مثل مورد شوروی سابق؟

5
میم نون
فرم های تبلور اراده فردی در اراده کلکتیف

• برزویه طبیب عزیز
• مسئله ای که شما طرح کرده بودید، به شرح زیر بود:
• « من نمی دانم، اگر طبقه با حزب فرق دارد، چرا قبضه قدرت توسط حزب را همان تصرف قدرت توسط طبقه جا می زنیم و می خواهیم دیگران این شعبده را هضم کنند.»

• میم نون هم به این مسئله پاسخی اندیشید و ارائه داد.
• اکنون نقش و فونکسیون شوراهای کارگری را مطرح می کنید.
• طبقه کارگر ـ هم قبل از قبضه قدرت و هم بویژه پس از آن ـ بسته به نیازهای مادی و معنوی خویش، مثل هر طبقه اجتماعی دیگر در فرم های مختلف تشکل، سازمان می یابد تا بتواند اراده فردی کارگران منفرد را در قالب اراده جمعی و کلکتیف بریزد و از آن اهرمی برای انجام وظایف طبقاتی خویش بسازد.
• ما به تجربه پس از روی کار آمدن ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی در ایران شاهد تکوین فرم های مشابهی بوده ایم:
• مثلا «کمیته های انقلاب» و غیره و غیره.

• بدون این ارگان ها حزب حاکم نمی تواند طبقه کارگر را متشکل سازد، سازمان دهد، تربیت کند و برای اداره جامعه آماده سازد.

• آگاهی مادرزادی نیست.

• آگاهی طبقه کارگر نمی تواند از حد آگاهی ترید ـ یونیونیستی فراتر رود.
• طبقه کارگر در حزب خویش، آموزش می بیند و به آگاهی نظری (فلسفی و غیره) دست می یابد.
• طبقه کارگر و هیچ طبقه اجتماعی دیگر بدون حزب طبقاتی خویش نمی تواند به عام دست یابد و به حل مسائل بغرنج ملی و بین المللی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و غیره نایل آید.

6
برزویه طبیب
نتیجه تز اگاهی کارگران از تریدیونیسم بالاتر نمی رود

• تروتسکی در خطابیه اش به کنگره ی دوم کمینترن در سال ۱۹۲۰ گفت:
• «امروز از دولت لهستان پیشنهادی مبنی بر عقد صلح دریافت داشته ایم. چه کسی درباره ی این مسایل تصمیم می گیرد؟ ما شورای کمیساریای خلق را داریم، اما کار آن ها هم باید زیر کنترل باشد. اما کنترل از جانب کدام مرجع ؟ کنترل طبقه ی کارگر به مثابه یک توده ی بی شکل و شمایل؟ نه کمیته ی مرکزی حزب فرا خوانده شد تا راجع به این مسأله بحث و تصمیم گیری کند و به آن جواب مقتضی به دهد. وقتی ما در حال جنگ هستیم و باید دسته های تازه ای اعزام کنیم و بهترین نیروها را گرد آوریم، به کجا مراجعه می کنیم؟ به حزب. آن گاه کمیته ی مرکزی به کمیته های محلی رهنمود می دهد تا کمونیست ها را به جبهه ی جنگ اعزام دارند.
• همین شیوه را در مسائل دیگر نیز به کار می بندیم: در کشاورزی، در تدارکات و در همه عرصه های دیگر»
• از شما م یخواهم این سخنان را که حتی از استالین هم نیست با سخنان فلان اخوند که معتقد است، مردم چه غلطی می کنند، ما شورای نگهبان داریم، حتی ان هم باید مطیع رهبر باشد، .مقایسه کنید.
• آیا واقعا فرقی وجود دارد؟
• این است نتیجه تز آگاهی کارگران از تریدیونیسم بالاتر نمی رود.

7
میم نون
دیالک تیک خودمختاری ـ هیرارشی

• برزویه طبیب عزیز
• قصد هماندیشی داریم و یا مغلطه و وقت گذرانی؟
• می اندیشیم و می نویسیم؟
• فقط برون را بنگریم و قال را؟
• و یا درونی نیز هست و ماهیتی؟

• ذکر نقل قولی و مقایسه آن با این و ان کار دشواری نیست.
• هنر استدلال علمی و منطقی است و اثبات نظر بر اساس فاکت های واقعی.
• چیزها، پدیده ها و سیستم ها در روند، توسعه می یابند و نه در لحظه.
• حتی حیوانات وحشی هیرارشی (سلسله مراتب) دارند، چه برسد به جامعه نوپدید بی نظیر که گام به گام باید بر اساس تجربه و تصحیح و تدقیق، تکوین یابد.
• شعور انعکاس وجود است.
• شعور فی نفسه و قائم به ذات وجود ندارد.

• اتفاقا شیوه بحث شما یادآور شیوه های آخوندی است.

• بهتر است به جای نقل قول از این و آن و مقایسه دلبخواه آن با این و آن، خود موضوع بحث مورد تحلیل قرار گیرد.
• چون محتوای شناخت در خود موضوع شناخت است.
• مثلا سطح آگاهی تئوریک کارگران، در این مورد بخصوص.
• مثلا تأمل روی صحت و سقم این سطح توسعه فکری.

• آنگاه بهتر می توان بحث کرد و از همدیگر اموخت.
• شیوه بحث شما، نشاندهنده موضع پیشاپیش تعیین شده و لایتغیر و متحجر شما ست.
• یادآور نوعی دگماتیسم است که روند تبادل نظر متقابل و رهگشا را تخریب می کند و فقط به درد اتلاف وقت می خورد.
چنین روش بحثی نه آموزش چیزی را امکان پذیر می سازد و نه آموختن چیزی را.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر