۱۳۹۰ دی ۱۳, سه‌شنبه

آماج (1)

پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

• آماج به یک وضع آتی و یا به یک نقطه پایانی نسبی هر توسعه اطلاق می شود که بوسیله انسانها بطور فکری پیشاپیش از میان انبوهی از اوضاع پذیر عینی انتخاب می شود (تعیین کیفی آماج) و مقرر می گردد (تعیین کمی آماج)

• آماج تنها ببرکت عمل فعال انسانی می تواند جامه
عمل پوشد، یعنی از خطه امکان به عالم واقعیت بگذرد.

• مراجعه کنید به دیالک تیک امکان و واقعیت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• آماج به یک چیز آتی نسبت داده می شود، ولی هر تعیین فکری پیشاپیش حالات آتی بمعنی آماج نیست.

I
پیش شرط های آماج

پیش شرط اول آماج

• برای اینکه هر تصویر فکری از آینده، حاکی از یک آماج باشد، باید واقعیت امر مربوط به آن که از قبل تعیین می شود، با آرزوها و نیات انسان ها مطابقت داشته باشد.

• به عنوان مثال، پزشکی در برخی از موارد می تواند از قبل حدس بزند که بیماری معینی قابل علاج نیست و حتی می تواند مرگ بیمار را پیش بینی کند و بگوید که بیمار پس از یکسال خواهد مرد، ولی مرگ بیمار را نمی توان آماج پزشک تلقی کرد.
• زیرا مرگ بیمار نه آرزو و خواست بیمار است و نه آرزو و خواست پزشک.
• زیرا مرگ بیمار نه با نیات پزشک سازگار است و نه با نیات بیمار.

• بحران های تولید سرمایه داری را هم می توان پیش بینی کرد، ولی نه کارگران و نه سرمایه داران علاقه مند و خواهان بروز بحران نیستند.
• از این رو نمی توان بحران را آماج کردوکار انسانی محسوب داشت.

پیش شرط دوم آماج

• حتی اوضاع و حالات آتی مورد آرزو و خواست انسانها حتما نباید آماج تلقی شوند.

• برای این که تصویر فکری از اوضاع و حالات آتی مطلوب به آماج بدل شود، باید ببرکت عمل فعال انسانی قابل تحقق باشد و در خارج از حیطه عمل انسانی قرار نداشته باشد.


• مثلا آفتاب گرفتگی را می توان پیش بینی کرد و حتی برای انجام پژوهش های ستاره شناسی آرزو کرد.

• چون برخی اندازه گیری ها تنها به هنگام آفتاب گرفتگی امکان پذیر می گردند و برای کشف صحت و سقم فرضیه های معینی مورد استفاده قرار می گیرند.

• ولی علیرغم این، آفتاب گرفتگی نمی تواند به آماج کردوکار انسانی بدل شود، چون در خارج از حیطه عمل انسانی قرار دارد و مستقل از آن است و عمل انسانی نمی تواند وقوع آن را تحت تأثیر قرار دهد.

• بنابرین آماج ها تنها آنجا مطرح می شوند که شعور انسانی بتواند حالات آتی را بطور فکری از قبل تعیین کند و عمل انسانی بتواند حالات آتی مطلوب را آگاهانه جامه عمل بپوشاند.


پیش شرط اسوم آماج

• بدون حضور انسان، آماجی در طبیعت وجود ندارد.

• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «در طبیعت (اگر ما تأثیر متقابل انسان و طبیعت را نادیده بگیریم) عوامل کور ناآگاهند که بر یکدیگر تأثیر می گذارند...

• هیچ کدام از حوادث طبیعی بنا بر هدف آگاهانه و از پیش خواسته صورت نمی گیرند.
• در تاریخ جامعه اما برعکس، عوامل انسانی در کارند.
• عوامل انسانی عبارتند از انسان های شعورمند، انسان هائی که با تأمل و عشق و علاقه عمل می کنند و اهداف معینی را در نظر دارند.
• هیچ چیز در جامعه بدون نیت آگاهانه، بدون آماج مطلوب از پیش تعیین شده، صورت نمی گیرد.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 21، ص 296)

• آماج ها همواره از آن رو پدید می آیند که انسانها سودای تغییر وضع و واقعیت عینی موجود را در راستای معینی در سر می پرورند.
• واقعیت عینی اما میدان انبوهی از امکانات مختلف است که باید نخست شناخته شوند و مورد ارزیابی قرار گیرند.

• از این رو ست که فونکسیون آماجگذار و هدفگذار (تله ئونومیکی) شعور با فونکسیون پیش بین شعور در پیوند تنگاتنگ قرار دارد.


• مراجعه کنید به پیش بینی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• حالات آتی سیستم های مادی باید نخست برمبنای پیش بینی های مستدل علمی، بمثابه امکانات واقعا امکان پذیر شناخته شوند تا بعدها بتوانند آماج کردوکار انسانی باشند.
• از انبوه امکانات واقعا امکان پذیر شناخته شده، بر اساس حوایج معین (به زبان ساده) امکان معینی انتخاب و بمثابه آماج مقرر می شود و در کردوکار بعدی،
حرکت در راستای آن آغاز می شود.
• انتخاب آماج از میدان امکانات موجود بر مبنای تصمیمگیری آگاهانه صورت می گیرد.

• مراجعه کنید به تصمیمگیری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


• میدان امکانات واقعی با جامه عمل پوشیدن یکی از امکانات واقعی، دچار تحول می شود، امکانات جدیدی پیدا می شوند و امکاناتی نیز از رده خارج می گردند و بدنبال آن آماج های انسانها نیز دستخوش تغییر می گردند.
• بنابرین، آماج امری ثابت و همیشه همان نیست، بلکه چیزی است که تغییر می یابد، با توسعه واقعیت عینی و کردوکار عملی انسانها رشد می کند، دقیقتر می شود، جای خود را به آماج های دیگر می سپارد.

پیش شرط چهارم

• میدان امکانات هر اوضاع و احوال واقعی بوسیله قوانین عینی تعیین می شود.
• امکانی که بمثابه آماج کردوکار انسانی انتخاب می شود، نمی تواند ناشی از میل و اراده این و آن باشد، بلکه باید در مطابقت با قانونمندی های عینی موجود باشد.

• مراجعه کنید به دیالک تیک امکان و واقعیت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• از آنجا که تعیین آماج یک فونکسیون معرفتی (شعورین) است، اغلب چنان بنظر می رسد که گویا انسان می تواند به تعیین آماج های سوبژکتیف محض مستقل از شرایط عینی بپردازد.

• هر آماجی تنها زمانی واقعی و معنامند است، که با پیوندهای قانونمند موجود در واقعیت عینی در تضاد نباشد، بطور دلبخواهی تعیین نشده باشد، از میدان امکانات واقعی، آگاهانه انتخاب شده باشد.

• به عنوان مثال، هرکس که ساختن «ماشین بی نیاز از انرژی» را آماج خود قرار دهد، کردوکار خود را وقف کار بیهوده ای خواهد کرد، زیرا چنین آماجی با قانون بقای انرژی در تضاد است و لذا غیرواقعی است.
• وابستگی آماج ها به امکانات واقعی که بطور قانونمند متعین شده اند، بویژه در عمل اجتماعی انسانها از اهمیت بزرگی برخوردار است.
• اقدامات بیشماری در راه تسلط بر روند تاریخ، آشکارا نشان می دهند که انسان نمی تواند بدلخواه آماج هائی را برای خود تعیین کند، حتی اگر چنین آماج هائی بسیار والا باشند.

• ناکامی و شکست اوتوپی های اجتماعی (مدینه های فاضله اجتماعی) نشان می دهد که تنها آن عمل تاریخی که در انطباق با امکانات عینی تاریخی قرار داشته باشد، به موفقیت واقعی خواهد انجامید.


• عمل آگاهانه سوبژکتیف برای رسیدن به آماج، قوانین عینی توسعه اجتماعی را هرچه بیشتر درنظر گرفته باشد، به همان اندازه کامیابتر خواهد بود.


• از این رو، برای توسعه (تکامل) اجتماعی مهم این نیست که انسان کدام آماج های سوبژکتیف را در پیش می گیرد، بلکه مهم این است که آیا آماج های او با قانونمندی های عینی توسعه اجتماعی و با الزامات عینی توسعه اجتماعی مطابقت دارند و یا نه.

• و اگر مطابقت دارند، درجه انطباق شان تا چه اندازه است.

• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «مسئله این نیست که این یا آن پرولتر و یا حتی پرولتاریا در حال حاضر، چه آماجی را در مد نظر دارد.
• مسئله این است که آن چیست و بنا بر این بود (وجود)، بلحاظ تاریخی چه باید فردا انجام گیرد.
• آماج او و کنش تاریخی او در شرایط زندگی خود او و در کل سازمان جامعه بورژوائی معاصر بطور سهل الفهم و بی بازگشت ترسیم شده است.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 2، ص 38)

• از این رو تعیین آماج ها نه به میل و هوس این و آن، بلکه به اختیار (آزادی) مربوط می شود.

• مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• انتخاب هر آماج یک عمل خلاقانه است، عملی است که انسان در آن اختیار (آزادی) خود را تحقق می بخشد و از میان امکانات واقعی بیشمار یکی را انتخاب می کند (امکانی را واقعیت می بخشد، از قوه به فعل در می آورد.)

• تصمیمگیری های انسان هرچه بیشتر بر شناخت واقعیات امور مبتنی باشند، انسان هرچه بیشتر امکانات موجود را بشناسد و هرچه مصمم تر در جهت جامه عمل پوشاندن به امکانات شناخته شده عمل کند، او به همان اندازه آزادتر خواهد بود.

• به عبارت دیگر، آماج های انسان هرچه بهتر با امکانات تعیین شده بر مبنای قوانین عینی توسعه اجتماعی انطباق داشته باشند، او به همان اندازه بیشتر صاحب اختیار و آزاد خواهد بود.

از این رو ست که آماج ها فقط وابسته به شرایط عینی نیستند، تا از میدان امکانات واقعی قانونمندانه متعین شده نشئت گیرند، بلکه علاوه بر آن، بواسطه حوایج عینی تعیین می شوند.

ادامه دارد

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    آماج به یک وضع آتی و یا به یک نقطه پایانی نسبی هر توسعه اطلاق می شود که بوسیله انسانها بطور فکری پیشاپیش از میان انبوهی از اوضاع امکان پذیر عینی انتخاب می شود (تعیین کیفی آماج) و مقرر می گردد (تعیین کمی آماج)

    پاسخحذف