۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

برگ هائی از یک دفتر (3)

و می تابه به هر جا آفتاب گرم ِ آزادی!

جعفر مرزوقی (برزين آذرمهر)


• ای بچه ‌های پاپتی!

• دور شين و کور شين همه تون!

• زنده به گور شين همه تون!

• تو شهر مون مهمونيه
• مهموني مون اعيونيه

• دستک و طنبور می زنن!
• طبلک وشيپورمی زنن!

• نيفته چشمام به اتون!
• نشنوه گوشام صدا تون!

• مهترو سرورا می آن
• از همه بهترا می آن
• پر زر و زيورا می آن

• برهنه پارو نمی خوایم
• عور و ندارو نمی خوایم

• چش ندرونين به ما ها
• بی سر و پاها، گداها!

• دورشين و کور شين همه تون!
• زنده به گور شين همه تون!

• تا وقتی جشن قيصره

• دس به سپيدی نزنين!
• دس به سياهی نزنين!

• مهمو ن داريم بدش مياد
• لرزه به گنبدش مياد

• اون بچه‌‌های ناز نازی
• وقتی ميان به اين بازی

• زبون درازی نکنين
• با تله، بازی نکنين!

• حرف دو پهلو نزنين!
• پهلو به جادو نزنين!

• نياد صدای حرف تون!
• صدای آه تلخ تون!

• نگين که قحطِ گندمه!
• گشنگی مالِ مردمه!

• «مرگ»، نگين: «فراوونه!
• زندگی اين جا ارزونه!»

• نگين که جشن ملته:
• اون که اسيرِ ذلته!

• حرفای سر بسه نگين
• آسه بيان، آسه برين

• تا ديوه شاخ تون نزنه
• لگد به تاق تون نزنه

• تو شهر کلاغ فراوونه
• تو هر سوراخی پنهونه

• اگه کلاغا بدونن
• ديوو خبر دار می کنن

• ديوه مياد سراغ تون
• زهر می ريزه تو آش تون!

• دس به سپيدی نزنين!
• دس به سياهی نزنين!

• که روز جشن قيصره!

• مهمون داره بدش مياد
• لرزه به گنبدش مياد!

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر