۱۳۹۰ آبان ۱۷, سه‌شنبه

آموزش متد علمی تحلیل در مکتب سیاوش کسرائی (3)

برآمدن آفتاب در خانه همسایه شمالی

تحلیل واره ای از گاف سنگزاد

تز ششم
و اما نیما، اولی را می ستود و دومین را می کوبید و نطفه شعر اجتماعی و سیاسی نیما از همین جا ست که آغاز می شود.
• مفاهیمی که سیاوش در این تز به خدمت می گیرد، عبارتند از «اولی و دومی»، «ستایش و کوبش»، «شعر اجتماعی و سیاسی»

1
مفاهیم «اولی و دومی»

• منظور سیاوش از اولی، دیکتاتوری پرولتاریا در همسایه شمالی است که از سوی نیما مورد ستایش قرار می گیرد.
• اگر نظر سیاوش در این مورد صحت داشته باشد، می توان نیما را به سبب برخورد متافیزیکی به قضایا مورد انتقاد قرار داد:
• ستایش دیکتاتوری پرولتاریا در همسایه شمالی،
• ستایش قطب خارجی در دیالک تیک داخلی ـ خارجی

• اما ایراد کار کجا ست؟

• مارکسیست ها به همه چیز برخورد دیالک تیکی دارند و نه متافیزیکی.
• مارکسیست ها ـ بر خلاف متفکران غیر پرولتری ـ دیالک تیک عینی چیزها، پدیده ها و سیستم ها را پاره نمی کنند تا یکی از اقطاب آن را دور باندازند و دیگری را مطلق کنند، تا به یکی چنان پربها دهند که دیگری تا حد هیچ تنزل یابد.
• مارکسیست ها به ستایش صرف از چیزی هرگز تن در نمی دهند.

• حال باید تأمل کرد که در پرتو کدامین مفاهیم باید به توضیح این مسئله پرداخت؟

• برای پاسخ به این پرسش، باید دنبال ضد دیالک تیکی مفهوم «ستایش» بگردیم.
• این مفهوم را سیاوش خود معرفی کرده است:
• کوبش

• می توان گفت که سیاوش از دیالک تیک ستایش و کوبش پرده برداشته است.
• و یا حتی بمراتب دقیقتر از دیالک تیک انتقاد پرده برداشته است:
• در دیالک تیک انتقاد، دیالک تیک های مختلفی لانه دارند:
• دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد اجتماعی
• دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از غیر خود
• دیالک تیک انتقاد از حزب و دسته و جناح و گروه خود و انتقاد از مخالفین اینها همه
• دیالک تیک کشف و حفظ و بسط و توسعه جنبه های مثبت دیکتاتوری پرولتاریا و نفی معایب و ایرادات مادی و معنوی آن
• دیالک تیک کشف و حمایت و تقویت جنبه های مثبت و پیشرفتگرای دیکتاتوری داخلی و نقد جنبه های ارتجاعی آن

• فقط با تبعیت از متد فکری دیالک تیکی است که انسان خوابش نمی برد، کور و کودن نمی شود، تا حد نوکر و برده و فرمانبر این و آن سقوط نمی کند و منیت و خودمختاری خود را پاس می دارد.

• مارکسیست ها به کسی چک سفید نمی دهند.
• مارکسیست ها حتی به خویشتن خویش چک سفید نمی دهند!
• تنها دگمی که برای مارکسیست ها وجود دارد، آنتی تز همه دگم ها ست و حقیقت عینی نام دارد.

• سیاوش به احتمال قوی از این حقیقت امر باخبر است.
• او فقط موضع نیما را تشریح می کند:
• نیما جانبدار دیکتاتوری پرولتاریا و دشمن دیکتاتوری طبقات ستمگر و استثمارگر بوده است.
• اولی را می ستاید، دومی را می کوبد.
• هر دو کاری که نیما می کند، جسارت مدنی و توان فیزیکی و روحی غول آسا می طلبند.
• نیما نه تنها شاعری خوداندیش، نو اندیش، نوآور و نوپرداز است، بلکه انسانی انقلابی و جسور و شجاع است.

2
مفاهیم «ستایش و کوبش»

• قبلا به دیالک تیک ستایش و کوبش پرداختیم و گفتیم که منظور سیاوش دیالک تیک انتقاد است:
• ستایش هرآنچه که مثبت، انقلابی و خادم پیشرفت است.
• کوبش هرآنچه که منفی، ارتجاعی و سد راه توسعه اجتماعی است.

3
مفاهیم «شعر اجتماعی و سیاسی»
و اما نیما، اولی را می ستود و دومین را می کوبید و نطفه شعر اجتماعی و سیاسی نیما از همین جا ست که آغاز می شود.

• مفهوم «شعر اجتماعی و سیاسی»، مفهوم قابل بحث و غلط اندازی است.
• شعر یکی از فرم های شعور است.
• شعر یکی از جامه هائی است که شعور در بر می کند و به میان بنی بشر می رود.
• شعر سحری است که شعور سر می کشد و ببرکت آن، مادیت می یابد، دست به دست، سینه به سینه، نسل به نسل منتقل می شود.
• شعر غیر اجتماعی و غیرسیاسی، همانقدر می تواند وجود داشته باشد که شعور گسیخته از وجود (روح گسیخته از ماده):
• هر شعر خواه و ناخواه بیانگر مسئله ای واقعی است، هر شعری خواه و ناخواه در سنگری سروده می شود.
• شعر بی سنگر، شعر بی موضع، شعر غیر اجتماعی و غیر سیاسی ـ در تحلیل نهائی ـ معنی ندارد.
• حتی شعر بظاهر توخالی و بی محتوا سنگر و پرچم خاص خود را دارد.

• اکنون این سؤال پیش می آید که نطفه شعر بطور کلی از کجا نشئت می گیرد.
• اگر شعر فرمی از شعور است، پس بناگزیر باید از وجود (طبیعت، جامعه، انسان) سرچشمه بگیرد.
• به عبارت دقیقتر باید در بسط و تعمیم دیالک تیک وجود و شعور قوام یابد:
• دیالک تیک وجود و شعور باید به شکل دیالک تیک وجود (چیزها و پدیده های طبیعی، اجتماعی، انسانی) و شعر بسط و تعمیم یابد.
• نطفه شعر نیما بنظر سیاوش از موضعگیری اجتماعی ـ سیاسی نیما نشئت می گیرد.
• از جانبداری نیما از دیکتاتوری پرولتاریا و مخالفت او با دیکتاتوری اربابان و سرمایه داران و متحدین جهانی آنها.

• می توان گفت که سیاوش دیالک تیک وجود و شعور را به شکل دیالک تیک مبارزه طبقاتی در مقیاس جهانی و شعر بسط و تعمیم می دهد.
• منشاء شعر نیما مبارزه طبقاتی در مقیاس جهانی است!

• نیما به روایت مانی امین، در سال 1332 تنها و تنها یک شعر نو تحت عنوان «دل فولادم» می سراید که یکی از زیباترین شعرهای او ست.

• سال 1332 سال پیروزی دشمن طبقاتی نیما ست، سال رکود مبارزه طبقاتی است.
• شاعر در رکود وجود، شعورش یخ می زند و چشمه شعرش برای مدتی می خشکد.

تز هفتم
دیالک تیک دردناک نیما در بودن در درون سیاهی و نخواستن آن بود.

• مفهومی که سیاوش در این تز به خدمت می گیرد، عبارتند از «بودن در سیاهی و نخواستن سیاهی»

• برای فهم این دیالک تیک مستور سیاوش، باید از پله های مفاهیم بالا رفت، باید از عالم مفاهیم منفرد (خاص) به خطه مفاهیم عام رفت.

• مفهوم «بودن در سیاهی» ما را به کدامین مفهوم عام فلسفی رهنمون می شود؟


• بودن در چیزی، در شرایطی، آن چیز و یا شرایط را پیش شرط قرار می دهد:

• باید چیزی و شرایطی پیشاپیش وجود داشته باشد تا کسی بتواند در آن قرار گیرد.

• این چیز و شرایط را مفهوم عام «وجود اجتماعی» بیان می دارد:


• نیما وجود اجتماعی معینی را بناچار دارد بطور عینی در آن قرار دارد:

• انسان در آنسامبل مناسبات اجتماعی معینی به دنیا می آید و تحت سیطره همان مناسبات زندگی می کند.

بودن در سیاهی

• فرق نیما با آدم های عادی بی خبر از قانونمندی های عینی جامعه در این است که او وضع موجود را نمی تابد، در پی نفی وضع موجود برمی آید.

• نیما به قول سیاوش، سیاهی را نمی خواهد و
لذا در پی آفتاب است که در خانه همسایه شمالی سر کشیده است و در عرض ده روز، جهان را به لرزه در افکنده است.


• جالب اما فرمولبندی داهیانه سیاوش است:

• سیاوش بودن در سیاهی و نخواستن سیاهی را با مفهوم عظیم «دیالک تیک دردناک» توضیح می دهد.

• در این تز سیاوش، به درک و دریافت ژرف او از دیالک تیک نزدیک می شویم:


دیالک تیک عبارت است از بودن با چیزی، ضمن نخواستن آن چیز
دیالک تیک عبارت است از همزیستی ستیزمند با چیزی
دیالک تیک عبارت است از وحدت و مبارزه مدام دو ضد!

آن سان که نفی تز به معنی نفی آنتی تز و زایش سنتز است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر