۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

از حرف به عمل (4)

ابوعلی سینا (980 ـ 1037)
متولد در بخارا و رحلت در همدان
پزشک، فیزیکدان، فیلسوف، حقوقدان، ریاضی دان، ستاره شناس و کیمیاگر
کتاب اصلی او:
قانون الطب
اصول عام (تئوری پزشکی)
فهرست الفبائی داروها (داروها و شیوه تأثیربخشی آنها)
امراض عضوی (پاتولوژی و تراپی)
امراض عمومی (جراحی و امراض عمومی)
تولید داروهای شفابخش
تفاسیر خلاق ابن سینا از فلسفه ارسطو بحث فلسفی جدیدی را در این زمینه به راه انداخته بود.
مسائل فلسفی مورد بحث ابن سینا
متافیزیک
لوژیک (منطق)
اتیک (اخلاق)

پروفسور هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطان پور

3
پراتیک سیاسی

• ما اکنون می دانیم که فرم حرکتی کاپیتالیسم ـ فرماسیون اجتماعی کنونی ما ـ را انباشت سرمایه تشکیل می دهد، انباشتی که بحران های مکرر پدید می آورد، بحران هائی که سرانجام، به مثابه بحران عمومی تمامت سیتسم را فرا می گیرند.

• این بلحاظ اقتصادی به معنی تضاد لاینحل میان سرمایه و کار است و بلحاظ سیاسی به معنی تضاد میان طبقاتی است که بنا بر این عوامل پایه ای جامعه تشکیل یافته اند.

• وقوع و یا عدم وقوع مبارزه طبقاتی، خود را در تضادمندی مناسبات تولیدی کاپیتالیستی نمودار می سازد و همواره با تشکیل حاکمیت طبقات در پیوند است.

• این اما هنوز تمامت قضیه را تشکیل نمی دهد.
• مبارزه تنها بر سر تقسیم ثروت اجتماعی که کار مولد پدید می آورد و اضافه ارزشی که سرمایه تصاحب می کند، نیست.
• فقر و ثروت گشتاورهای شیوه زندگی اند که نهادهای اجتماعی زیر را نیز در برمی گیرد:

1

• تأمین مایحتاج عمومی

2

• اقدامات ضرور برای حل معضلات اجتماعی احتمالی آتی


3

• امور حقوقی و قضائی

4

• امور بهداشتی و درمانی


5

• امور آموزشی و پرورشی

• قواعد رفتار روزمره ما، آموزش و پرورش ما، علم، هنر، بازی و سرگرمی، اخلاق و عقیده ما و خلاصه جهان بینی ما بدان تعلق دارند.

• طرز تفکر و طرز احساس ما خود را در نظرات سیاسی ما ته نشین می سازند، یعنی نظرات سیاسی ما رسوبات طرز تفکر و احساس ما هستند.

• به همان سان که بر سر میزان دستمزد و حق تصمیمگیری در کارخانه مبارزه طبقاتی صورت می گیرد، به همان سان نیز بر سر شعور ما و ایدئولوژی ما مبارزه طبقاتی بی امانی شعله می کشد.

• حزبی که در صدد تغییر فرماسیون اجتماعی، یعنی خصلت نوعی جامعه است، بر ضد ایدئولوژی حاکم، عادات فکری و رفتاری، نهادهای آشنا و هر انچه که لازم و غیر قابل تغییر جا زده می شود، مبارزه می کند.

• معارف (شناخت های) مارکس، تئوری اند.

• اما چگونه می توان تئوری را به قوه و قهر انقلابی، به پراتیک انقلابی بدل ساخت؟

• برای اینکه تئوری به قوه و قهر انقلابی، یعنی به پراتیک انقلابی بدل شود، باید توده ها را تسخیر کند.

• اما تئوری چگونه می تواند به تسخیر توده ها نایل آید؟

• تئوری برای تسخیر توده ها، نه فقط باید تأیید سوبژکت های منفرد را جلب کند، بلکه علاوه بر آن، باید جهان بینی انسان ها را، شعور انسان ها ار تشکیل دهد.

• به قول آنتونیو گرامشی، باید سرکردگی ایدئولوژیکی و فرهنگی جامعه را بدست گیرد.

• انسان ها باید به علل تغییرپذیر هر آنچه که از آن رنج می برند، پی ببرند.
• پی بردن به علل، امکان گذار از پذیرش وضع موجود به تحول وضع موجود را پدید می آورد.

• شناخت علل چیزها، تفکر علمی نامیده می شود.


• انتقاد تئوریکی از اقتصاد سیاسی به انتقاد پراتیکی از مناسبات اقتصادی بدل می شود.

• انتقاد پراتیکی یعنی براندازی، یعنی سرنگونی.


• انتقاد تئوریکی در جهان بینی علمی چنان صورت می گیرد که بتواند به پراتیک سیاسی بدل شود.

تندیس یادبود فریدریش انگلس
در زادگاه او شهر ووپرتال (1981) تحت عنوان
«چپ نیرومند!»

اثری از الفرد هردیکا

• انگلس در می یابد که کار مارکس باید با یک جهان بینی علمی همراه شود، تا بتواند به آماج خود که در یازدهمین تز «تزهائی راجع به فویرباخ» تبیین یافته، نایل آید:
• «فلاسفه تاکنون، فقط جهان را به طرق مختلف تفسیر کرده اند.
• اکنون وقت آن است که جهان تغییر یابد!»

• دانش دایرة المعارفی انگلس او را قادر می سازد که نه تنها اینجا و آنجا، تجزیه و تحلیل مارکس را در توسعه و تکامل تاریخی نشان دهد، بلکه علاوه بر آن، طرحی از پیوند کلی پی افکند که در آن تاریخ بشریت و تاریخ طبیعت با یکدیگر وحدتی را تشکیل می دهند.

• کمتر کسی به این حقیقت امر توجه داشته که بررسی هائی که در آثار انگلس تحت عناوین «سهم کار در تبدیل میمون ها به انسان»، «منشاء خانواده، منشاء مالکیت خصوصی و منشاء دولت» برای اثر ناتمام انگلس تحت عنوان «دیالک تیک طبیعت» طرحریزی شده اند و در سیستماتیک آنها، گذار از دیالک تیک طبیعت به دیالک تیک جامعه نشان داده شده است.

ارسطو (384 ـ 332 ق. م.)
ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند:
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است:
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند:
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود:
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی

• در «دیالک تیک طبیعت» سنگپایه های آموزش جهانی یونیورسالی با عظمتی قابل قیاس با آموزش ارسطو و آموزش ابن سینا نهاده شده اند.

• اینکه قطعات آن در تکه های پراکنده قرار دارند، نباید ما را از دیدن افکار سیستمی بزرگ در اینجا، که ناتمام مانده، باز دارد.

• داربست عمارت فکری گروندریسه مارکس را انگلس پی افکنده است.
• باید اعتراف کرد که فقط اتمام و ساختمان داربست یادشده لازم بود و نه تجدید بنا و بازسازی آن.
• چنین کاری در هر صورت از عهده نسل ها برمی آید و نه از عهده فردی منفرد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر