۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

جامعه مدنی ـ گرامشی و صداقت سیاسی (2)

سابینه کبیر (1949)
نویسنده عالم علوم ادبی، متخصص الجزایر و گرامشی از آلمان
آثار:
مردی مقبول (برتولت برشت و زنان)
الجزایر میان کابوس و رؤیا
گرامشی و جامعه مدنی
آثار مشترک سابینه با همسر الجزایری اش، صادق کبیر
عروسی سوسک ها
زیر درخت انجیر (قصه و شعر الجزایری)
دو سلطان

هلموت فلنر
برگردان یدالله سلطان پور
سرچشمه:
http://www.kommunisten.at


1
جامعه مدنی به مثابه خادم جامعه کهنه (وضع موجود)

• جامعه مدنی موجود در پایان جنگ جهانی اول، به سدی در راه پیشرفت اجتماعی بنیادی، یعنی انقلاب بدل شد.

جنگ متحرک

• «جنگ متحرک»، قیام مسلحانه و سرانجام، جنگ داخلی در روسیه می بایستی در غرب، جای خود را به «جنگ موضعی» بدهد تا بتوان به تسخیر «زنجیره استحکامات و مواضع و پناهگاه های زیر زمینی» واقع در پشت «سنگرهای اولیه» (سنگرهای دولتی) نایل آمد.

جنگ موضعی

• این نظر آنتونیو گرامشی ـ بسان بسیاری از نظرات او ـ با نظرات لنین انطباق داشت که در سال 1918 نوشته بود:
• «شروع انقلاب در کشورهای اروپای غربی دشوارتر است.
• زیرا در این کشورها، سطح بالائی از فرهنگ ضد پرولتاریای انقلابی مؤثر است و طبقه کارگر خود را در بردگی فرهنگی می یابد.»

• گرامشی دو سال پس از مارش موسولینی به روم، کمونیست های ایتالیا را به جلب قلوب و مغزهای اکثریت مردم فرا می خواند.»
• بنظر او باید با کسانی که در حزب کمونیست ایتالیا «با توجه به فاشیسم اجاق مبارزه را شعله ور می سازند»، به مقابله برخاست.
• برای اینکه اقدام به واپسین نبرد جهت تسخیر قدرت، هنوز زود است.

• جلب قلوب و مغزهای اکثریت مردم کشور اما تنها از طریق «روی آوردن به توده ها و از طریق به چالش کشیدن کلیه نهادهائی امکان پذیر است که توده ها را تحت تأثیر ایدئولوژیکی قرار می دهند.

• گرامشی مجموعه سازمان های غیردولتی را که سازنده افکار عمومی و نتیجتا سازنده «شعو روزمره» اند، «جامعه مدنی» می نامد.

• از آنجمله اند:

1
• کلیساها

2
• سندیکاها

3

• مطبوعات، که «پویاترین بخش این پایگاه ایدئولوژیکی را تشکیل می دهند.»


4
• کتابخانه ها

5
• مدارس

6
• محافل و انجمن های متنوع

7
• معماری

8
• خیابان سازی

9
• نامگذاری خیابان ها.»

• بنظر گرامشی، روبنای جامعه از دو سطح تشکیل یافته که در خدمت تحکیم سرکردگی (هژمونی) بورژوازی در جامعه سرمایه داری اند:

1

• جامعه مدنی

2

• «جامعه سیاسی»، متشکل از دولت و ارگان های دولتی.

• وظیفه جامعه مدنی عبارت است از سازماندهی «جلب رضایت خودپوی» توده های تحت ستم و حاکمیت بورژوازی

• وظیفه «جامعه سیاسی» عبارت است از «رام و سر به راه سازی کسانی که تن به «جلب رضایت خودپو» نمی دهند.

بنظر گرامشی، جامعه مدنی در «میانه زیربنای اقتصادی و دولت با دستگاه قانونگزاری و مجریه (قهریه) قرار دارد.»

• این بخش آخر فرمولبندی گرامشی اندکی کلیشه ای بنظر می رسد و اگر بطور مجزا در نظر گرفته شود، می تواند به روشنفکرانی حق بدهد که بنا بر منافع خویش، جامعه مدنی را میدان اصلی مبارزه بین پیشرفت و ارتجاع جا می زنند.

• سابینه کبیر ـ گرامشی شناس سرشناس ـ چنین سوء تفاهم خودخواسته ای را رد می کند.
• او نشان می دهد که گرامشی، مشروطیت اقتصادی جامعه مدنی را بخوبی دیده و در تحلیل خود از دولت و انقلاب در خط لنین حرکت کرده است.

• تبعیت «داوطلبانه» اکثریت کارگران کشورهای سرمایه داری توسعه یافته (کشورهائی که در آنها، جامعه مدنی بیشتر از جاهای دیگر توسعه یافته) از جامعه مدنی برای تأثیرگذاری بر فعالین جامعه مدنی از اهمیت ثانوی برخوردار است.

سابینه کبیر در همرائی کامل با گرامشی می نویسد که «در دموکراسی های مدرن بورژوائی، ظرفیت جلب رضایت مردم تا درجه بسیار زیادی بطور اقتصادی مشروط می شود.»

• این جلب رضایت از طریق اعطای مزایای اقتصادی صورت می گیرد، مزایائی که ضمنا با قهر، انضباط کاری، سرکوب مبارزات کارگری و غیره همراه اند.
• گرامشی این پدیده را در مدرنترین سیستم اقتصادی جهان، یعنی ایالات متحده امریکا نشان داده است:
• «سرکردگی (هژمونی) از کارخانه کسب می شود و به میزان اندکی به میانجی ها از عرصه سیاست و ایدئولوژی نیاز دارد.»

• اگر طبقات تحت ستم به سرکردگی طبقه حاکمه تن درندهند و به مقاومت توده ای روی آورند،، آنگاه دولت بورژوائی ـ دموکراتیک از اعمال قهر عریان ابائی نخواهد داشت.

مثلا در سال های بحرانی پس از جنگ جهانی اول، ضمن اینکه به قول گرامشی، «جامعه مدنی به مثابه سیستم تعیین کننده در مبارزه، به کندن «سنگر» پرداخته بود، سرکوب قهرآمیز جنبش توده های انقلابی لازم بود، جنبشی که در بخش اعظم اروپا شعله می کشید.»

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر