۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه

از حرف به عمل (2)

دوره پیش از مارس
پیش از مارس به برهه زمانی از کنگره وین (1815)، و یا انقلاب ژوئیه فرانسه (1830) تا انقلاب مارس (1848 ـ 1849) اطلاق می شود که با جریانات انقلابی در آلمان نیز همراه بوده است.
پیش از مارس تاریخ هنر، ادبیات و فرهنگ خاص خود را دارد.
در تاریخ سیاست از رستاوراسیون (برگشت به مناسبات ماقبل) سخن می رود.

پروفسور هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطان پور

1
«تخمیر چشمگیر بود!»
یوهان نستروی

• شکی نیست که تئوری در مبادله فکری مادام العمر میان مارکس و انگلس توسعه یافته است.
• انگلس در این میان، دایرة المعارفی از دانش در اختیار داشته و بیشک در اختیار مارکس قرار داده است.

• مارکس اطلاعات بیشمار دیگری را نیز از انگلس دریافت کرده است:


1
• معارف (شناخت های) پیوندهای تاریخی را

2
• معارف تحقیقات علوم طبیعی را

3
• منابع و مآخذ زبانشناسی را

4
• و غیره را

• نامه های انگلس گنجینه ای برای آشنائی با سطح توسعه علمی در آن زمان و دورنمای فراتر رونده آتی اند.
• اما آنچه که مارکس و انگلس را به سیمبیوز (همزیستی مفید به هر دو طرف) سوق داده، چیزی فراتر از حاصلخیزسازی متقابل مزرع فکری صرف بوده است.
• چیزی فراتر از همنظری و همفکری خودپو در ارزیابی اوضاع سیاسی و شرایط اجتماعی مربوطه بوده است.

• زمانی که این دو دانشمند جوان به هم رسیدند، هر دو از عظمت و قوه تبیینی سیستم هگل به وجد آمده بودند و هر دو از محدودیت سیستم مبتنی بر درک جهان در فرم مفهوم هگل ناخشنود بودند.

• آنها ـ از جمله در مطالبات هگلیانیست های جوان ـ می دیدند که محتوای سیاسی مفهوم (که در سیستم هگل رواج فراگیر داشت) باید چنان تغییر یابد که به محتوای عملی ـ سیاسی، یعنی انقلابی بدل شود.


• مارکس و انگلس با توجه به ذلت توده های مردم در جامعه بورژوائی که در آلمان آن زمان کماکان با تداوم فرم های حاکمیت فئودالی گره خورده بود، هم بلحاظ عاطفی ـ احساسی و هم بلحاظ فکری از این ایده سرشار بودند که انقلاب ضرورت بی چون و چرا دارد.

• نوشته انگلس راجع به «وضع طبقه کارگر در انگلستان» و مقاله مارکس راجع به «چوبدزدی» از خشم خروشان آندو بر ضد انسان ستیزی سیستم حکایت می کنند.


• هرگز نباید تصور کرد که این حساسیت سوزان در طول دهه ها کار خشک علمی سرد گشته باشد.

• این حساسیت سوزان فقط از فرم برانگیختگی جوانانه، فرم خشم خروشانی را به خود گرفته است که به جای اعتراض خودپو و بی برنامه، عمل متدمند را ضرور می داند.

یوهان نستروی (1801 ـ 1862)
هنرپیشه، خواننده، نمایشنامه نویس، طنز پرداز اطریشی
مؤلف آثار لا تحد و لا تحسی

• در دوره مووسم به «پیش از مارس» بود که یوهان نستروی نوشت:

• «تخمیر چشمگیر بود!
• قیل و قال روشنفکران قهوه خانه ای، دیگر برای مارکس و انگلس جاذبه ای نداشت، قیل و قال روشنفکرانی که یکی از تاریخ جهان، اندکی بهتر از دیگری می فهمید، و هیچ یک تمامت تاریخ جهان را نمی فهمید.
• بداندیشی و بی لیاقتی در رهنمائی به عمل سیاسی سبب شده بود که قیل و قال ها بی ربط به واقعیت سیاسی صورت گیرند.
• کارل و فریدریش گرد هم آمدند و بی تابانه به انتقاد از چپ هائی پرداختند که قادر به گذر از عالم حرف به خطه عمل نبودند.
• زیرا که واژه ها قادر به درک امور نبودند.

• نتیجه این انتقاد عبارت بود از


1
• «خانواده مقدس»

2

ایدئولوژی آلمانی
اثری از ویلهلم فون کاولباخ

• «ایدئولوژیی آلمانی»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر