۱۳۹۰ آبان ۳, سه‌شنبه

دیالک تیک تمدن زدائی (7) (بخش آخر)

دکتر ورنر سپمن
برگردان شین میم شین

«آنجا که مبارزه طبقاتی طبقه مزدبگیر خاموش شود، سرکوب شود و یا تحریف شود، سقوط به قهقرای بربریت، دیگر در حد نشانه انتزاعی نزول بلا و مصیبت بر سر جامعه نخواهد بود!»
هاینتس یونگ

6
ضرورت تغییر

مبارزه طبقاتی توده های مولد
اثری از الفارو سیکوه ئیروز

• بی ترید، فرم های دیگر حل و فصل تضادها و فرم های مترقیانه واکنش نسبت به گرایشات بحران جامعه امکان پذیرند.

• اما برای آن به پیش شرط هائی نیاز مبرم است.

• اگر هم تردید نسبت به سرمایه داری اشاعه وسیع یافته و چه بسا حتی گرایش اصلی شعور توده ای را تشکیل می دهد، توسعه انتقاد بالقوه از سرمایه داری و آمادگی به عمل جامعه دگرگونساز، راه دور و درازی و مستلزم پیش شرط های بیشماری است.

• پیش شرط تعیین کننده آن عبارت است از وجود فرهنگ مقاومت و سازمان های خود روشنگری، یعنی طبقه کارگر فونکسیون مند و آماده به پیکار.

• زمانی می توان با اشباح نئوفاشیستی و دیگر انحرافات مناسبات بورژوائی به به منجلاب بربریت (بربریت سیاسی نیز) به مقابله برخاست که شعور به امکانات جامعه دگرگونساز توسعه یافته باشد.

• پیش شرط آن عبارت است از طرح های جامعه ای دیگر که بر اساس تجارب روزمره تنظیم شده باشند.


• از این نظر، دورنمای مبارزه طبقاتی به مسئله بقای تمدن مند بشریت بدل شده است:


• چون به قول درست هاینتس یونگ، حدود بیست سال پیش، «آنجا که مبارزه طبقاتی طبقه مزدبگیر خاموش شود، سرکوب شود و یا تحریف شود، سقوط به قهقرای بربریت، دیگر در حد نشانه انتزاعی نزول بلا و مصیبت بر سر جامعه نخواهد بود!»

• مارکس دهها دهه قبل همین حقیقت امر را با واژه های دیگر بر زبان رانده است:

«برای از دست ندادن دستاوردهای حاصله، برای جلوگیری از باختن ثمرات تمدن، انسان ها مجبورند به محض دیدن ناسازگاری مناسبات اجتماعی خود با نیروهای مولده، به تغییر کلیه فرم های کهنه جامعه دست زنند.»
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 27، ص 453)

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر