۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه

دترمینیسم (تعین مندی گرائی) (4)

پروفسور گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

10
محدودیت های دترمینیسم مکانیکی و کانت

ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «انتقاد از عقل محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و سر آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ

• نواقص دترمینیسم مکانیکی، بهانه های بیشماری برای حمله در اختیار ایدئالیسم و ایندترمینیسم (تعین مندی ستیزی) قرار داد.
• این واقعیت امر که علیت را نمی توان در روابط علت و معلولی مکانیکی خلاصه کرد، کانت را به درک ایدئالیستی ـ ذهنی علیت سوق داد که بنا بر آن، علیت عبارت از یک فرم سوبژکتیفاپریوری موجود است که بکمک آن می توان توالی پدیده های طبیعی را تنظیم کرد.

• نظرات درست کانت، در انتقاد از دترمینیسم مکانیکی، مبنی بر این که هرگز نیوتون ساقه گیاه وجود نخواهد داشت و مکانیسیسم برای توضیح روندهای زیستی پیچیده، بویژه در رابطه با جسم موجودات زنده، کافی نخواهد بود، در دوره های بعدی با سوء استفاده از نارسائی های موجود در پژوهش علمی که پیاده کردن قاطع دترمینیسم را درمسائل جزئی بیولوژی دشوار می ساختند، در مبارزه بر ضد دترمینیسم به خدمت گرفته شدند و همراه با به خدمت گرفتن استدلالات گونه گون تله ئولوژیکی و ویتالیستی وارد میدان شدند.

• (ویتالسم به شیوه توضیح ایدئالیستی پدیده ها و قانونمندی های خاص ماده زنده اطلاق می شود، که بنا بر آن فاکتورهای غیرمادی ماورای تجربی وجود دارند که مواد فیزیکی ـ شیمیائی بی جان و بی حرکت را به کارکردهای ویژه ارگانیسم ها قادر می سازند. مترجم)

• مراجعه کنید به ویتالیسم

11
محدودیت های دترمینیسم مکانیکی و هگل

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ 1831)
پدر دیالک تیک ایدئالیستی
آموزگار بزرگ مارکس و انگلس
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود:
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف علوم فلسفی

• ماهیت متافیزیکی دترمینیسم مکانیکی برای اولین بار در فلسفه هگل مورد انتقاد اصولی و همه جانبه قرار گرفت.
• هگل با تأکید بر خصلت دیالک تیکی رابطه میان علت و معلول، ضرورت و تصادف، ضرورت و آزادی (جبر و اختیار)، راه را برای غلبه بر درک متافیزیکی ـ مکانیکی دترمینیسم هموار ساخت.

• هگل بویژه وحدت ناگسستنی علت و معلول را عمده کرد و نشان داد که در مد نظر گرفتن زنجیرهای علی ـ خطی بی پایان (که مورد نظر دترمینیسم مکانیکی در تحلیل نهائی بود) باید به بررسی پیوندهای مبتنی بر تأثیر متقابل دیالک تیکی ختم شود و شناخت حاصل از پیوندهای علی باید با پژوهش فرم های دیگر پیوند تکمیل گردد.

• علاوه بر این انتقاد فلسفی هگل، نتایج جدید غیر قابل انکار حاصل از علوم طبیعی در نیمه دوم قرن نوزدهم نارسائی کاربرد دترمینیسم مکانیکی را در زمینه فرم های عالی تر حرکت ماده دمبدم روشنتر نمودند.

12
محدودیت های دترمینیسم مکانیکی و تئوری داروین

چارلز داروین (1809 ـ 1882)
طبیعت پژوه انگلیسی
نظریه پرداز بزرگ در زمینه تئوری تکامل

• بویژه تئوری تکامل داروین نشان داد که در توسعه طبیعت آلی، بردارهای دترمینیستی تعیین کننده ای در کارند، که هرگز نمی توان آنها را در بردارهای مکانیکی خلاصه کرد و پذیرش آنها بطلان افسانه آفرینش در انجیل را بمراتب مؤثرتر از دلایل دترمینیسم مکانیکی اثبات می کند.

13
محدودیت های دترمینیسم مکانیکی و درک ماتریالیستی تاریخ


• گام تعیین کننده برای غلبه بر دترمینیسم مکانیکی اما تنها پس از روشن کردن علل مادی حقیقی روندها و ساختارهای مربوطه درعرصه جامعه و پس از نشان دادن خودویژگی قوانین حاکم بر آنها می توانست برداشته شود.

• این وظیفه سترگ را مارکس و انگلس با کشف «درک ماتریالیستی تاریخ» به انجام رساندند.

• آنها ثابت کردند که علل پدیده های معین اجتماعی در مناسبات اجتماعی معین نهفته است، که
«ساختار اقتصادی هر جامعه، شالوده و اساس آن جامعه را تشکیل می دهد و بر مبنای آن می توان، در تحلیل نهائی، به توضیح کل روبنای متشکل از نهادهای حقوقی، سیاسی و همچنین مذهبی، فلسفی و طرز تفکر هر مقطع تاریخی نایل آمد»

(کلیات مارکس و انگلس، جلد 19، ص 208)

• آنها نشان دادند که مناسبات اقتصادی هر دوره نیز به طور قانونمند پدید می آید و از بین می رود.


• با پیدایش ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی برای اولین بار کلیه شرایط لازم برای جایگزین ساختن دترمینیسم مکانیکی با درک جدیدی از دترمینیسم آماده شد:

14
دترمینیسم جدید
(دترمینیسم دیالک تیکی)

• دترمینیسم جدید به اقدامات زیر دست زد:

1

• اصول اساسی دترمینیسم مکانیکی را حفظ کرد.

2

• امکان تحقق آن را در عرصه های طبیعت، جامعه و تفکر فراهم آورد.

3

• نتایج انتقاد فلسفی گذشته در باره دترمینیسم مکانیکی را مورد توجه قرار داد.

4

• و در عین حال در سکوی همتراز با توسعه علوم پیشرفته زمان خود ایستاد.

• این دترمینیسم جدید را که بکمک فلسفه مارکسیستی تدوین شده، دترمینیسم دیالک تیکی می نامند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر