شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
۱
اگر طالبی، کاین
زمین طی کنی
نخست اسب باز
آمدن پی کنی
معنی تحت
اللفظی:
اگر سودای طی
این پهنه را در سر داری،
باید
پاهای اسب برگشت
را
پیشاپیش
قطع کنی.
سعدی در این بیت شعر،
آخرین
گلوله را در مغز قربانی خود شلیک می کند:
اگر همچنان طالب شناخت
خدائی،
باید وصیتت را پیشاپیش
بکنی.
راه شناخت خدا، راهی بی
بازگشت است.
ترفند بدی نیست:
شناخت خدا = مرگ
این ادعای دروغین سعدی
اما
با
آیات صریح قرآن
منافات دارد:
حضرت موسی
از
خدا
می خواهد که خودش را نشانش
دهد.
خدا
هم
خود را نشانش می دهد:
نوری که بر بوته می خورد و
بوته را به آتش می کشد.
بنابرین می توان گفت:
خدا = انرژی
آخوندها و بقال های طویله جماران
هم
به این راضی اند.
مسئله برای آنها باور به
وجود نیروی تعیین کننده ماورای طبیعی
است.
چیستایی خدا مهم نیست.
خدا
چیزی جز مفهوم نیست:
خدا مفهومی انتزاعی و یا
مجر است
که
از
تجرید خدایان زمین
یعنی
اعضای طبقات حاکمه
تشکیل یافته است.
خدا
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی اعضای طبقات حاکمه است.
مثال
اگر همه اعضای طبقه برده
دار را مورد تجرید قرار دهیم،
مفهومی
به دست خواهد آمد:
مفهومی مجرد
که
فقط در ذهن ما وجود دارد
و
نه
در
خارج از ذهن ما.
اگر این مفهوم مجرد
در
آیینه آسمان
منعکس شود،
خدا
تشکیل خواهد شد:
معبود و یا برده دار آسمانی
خدا
انعکاس انتزاعی ـ آسمانی
اعضای طبقات حاکمه است.
ما
با
سه نوع
خدا
سر و کار داشته ایم:
الف
طبیعتخدا
که
در اساطیر نمایندگی می شود.
ب
طبقه حاکمه ـ خدا
که
در ادیان بزرگ نمایندگی می
شود.
پ
توده ـ خدا
که
نتیجه تجرید توده های مولد و
زحمتکش در سراسر تاریخ است.
توده
شباهت غریبی به خدا دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر