درنگی
از
میم حجری
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
وهر انسان
برای هر انسان
برادری ست .
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست
وقلب
برای زندگی بس است .
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی .
روزی که آهنگ هر حرف ، زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست وجوی قافیه
نبرم .
روزی که هر لب ترانه ایست
تا کمترین سرود ، بوسه باشد
روزی که تو بیایی ، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود .
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ...
ومن آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم!
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
وهر انسان
برای هر انسان
برادری ست .
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست
وقلب
برای زندگی بس است .
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی .
روزی که آهنگ هر حرف ، زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست وجوی قافیه
نبرم .
روزی که هر لب ترانه ایست
تا کمترین سرود ، بوسه باشد
روزی که تو بیایی ، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود .
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ...
ومن آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم!
احمد شاملو
روزی که تو بیایی ،
برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
معنی این جمله چیست
مش شاملو؟
منظورت از یکسان شدن مهربانی و زیبایی چیست؟
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید دانست
که
بخشی از اشعار شاملو
اصلا از خود او نیستند.
ترجمه هایی از اشعار شعرای فرنگ اند.
استادی در دانشگاه تهران در زمان شاه
این جور اشعار سرقتی ـ ترجمتی شاملو را معرفی کرده بود.
یکسانی ترجمه مفهوم هویت (Identität) است.
منظور شاعر فرنگی نه یکسانی بلکه وحدت بوده است:
حریفه
روزی که تو بیایی ،
برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
معنی این جمله چیست
مش شاملو؟
منظورت از یکسان شدن مهربانی و زیبایی چیست؟
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید دانست
که
بخشی از اشعار شاملو
اصلا از خود او نیستند.
ترجمه هایی از اشعار شعرای فرنگ اند.
استادی در دانشگاه تهران در زمان شاه
این جور اشعار سرقتی ـ ترجمتی شاملو را معرفی کرده بود.
یکسانی ترجمه مفهوم هویت (Identität) است.
منظور شاعر فرنگی نه یکسانی بلکه وحدت بوده است:
حریفه
(مخاطب شاعر)
در این شعر به عنوان مظهر مهربانی
تصور شده
و
در این شعر به عنوان مظهر مهربانی
تصور شده
و
خود شاعر از خودراضی
به عنوان مظهر زیبایی.
به عنوان مظهر زیبایی.
با آمدن حریف به نزد شاعر،
مهربانی زنانه با زیبایی نرانه به وحدت می رسد.
شاعر هروئینی خودشیفته در جای دیگر سروده است:
نمی توانم زیبا نباشم
الله اکبر
وصفی است که از من می شود
من بامداد اول و آخرم
من شرف کیهانم
...
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر