۱۴۰۳ آذر ۲۶, دوشنبه

درنگی در غزلی از خواجه شیراز (۲ )

درنگی

از 

میم حجری

 
حافظ
دوش دیدم که ملایک دَرِ میخانه زدند
گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند
.


معنی تحت اللفظی:

دیشب در خواب دیدم که فرشتگان ذر میخانه را زدند و وارد شدند و گل آدم را تهیه کردند و از آن پیمانه ساختند.

 

در این بیت غزل خواجه،

روایت قرآنی از تهیه گل و تشکیل تندیس حوا و آدم توسط جبرئیل (ملک مقرب الهی)

مبنا قرار داده می شود.

در خواب خواجه

ملائکه همان کار جبرئیل را تکرار می کنند.

با این تفاوت که به عوض تشکیل تندیسی، پیماته می سازند.

 

این بدان معنی است که در قاموس خواجه گل بشر و پیمانه یکی است.

منظور خواجه از گل، سرشت و طینت و نهاد است که از مفاهیم مهم در ادبیات خواجه اند.
سرشت و طینت و نهاد و ذات و بود و خمیر و خمیرمایه و غیره 

فرم هایی از بسط و تعمیم مفهوم فلسفی  ماهیت است.

سرشت و طینت و نهاد و غیره  

ترجمه مفهوم فلسفی (Wesen) ماهیت و یا ذات است

 که ضد دیالک تیکی پدیده و یا نمود و ظاهر است.


دیالک تیک پدیده و ماهیت
به قول سعدی دیالک تیک نمود و بود.

از دید خواجه

ماهیت کالبد بشر و پیمانه یکی است.

نمی توان به خواجه حق نداد.

ماهیت اندام بشر و اشیاء مادی است.

همه چیزهای مادی

متشکل از اتم های شیمیایی اند.

کالبد و پیمانه اما فرم هایی از بسط و تعمیم مفهوم فلسفی فرم و نمود اند.

می توان گفت 

که خواجه، دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک پدیده و ماهیت و دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی

را

به شکل دوئالیسم پیمانه و می و به شکل دوئالیسم روح و تن بسط و تعمیم می دهد.

می در پیمانه

 در قاموس خواجه

شبیه روح در بدن است.


فرق و تفاوت و تضاد بشر با جمادات و نباتات و جانوران
نیمه طبیعنی ـ نیمه جامعتی بودن بشر و طبیعتی بودن جمادات و نباتات و جانوران است.


ماهیت بشر را کار برای تهیه و تولید مایحتاج حیاتی تشکیل می دهد.
حسن بی همتای کار این است که همیشه دیالک تیکی از کار مادی (فیزیکی) و کار فکری است.
بشر
تفکر را مدیون کار است.
اگر نیاکان ما مجبور به کار نمی شدند
ما حیوان می ماندیم

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر