۱۴۰۳ آذر ۲۸, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۲۷)


شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت پنجم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۶)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

دریغ است روی از کسی تافتن

که دیگر نشاید چون او یافتن

معنی تحت اللفظی:

پیر فرخنده فال به نو عروس جوان گفت:

حیف است قطع رابطه با کسی که پیدا کردن نظیری برای او آسان نیست.

 

 سعدی

 در این بیت شعر،

معیار علاقه و نفرت به کسی را در دیالک تیک ندرت و وفور او می سنجد، که به معنی توسعه و تعمیم دیالک تیک عرضه و تقاضا ست:

اگر کسی نظیرش یافت نشود، نادر و کمیاب و لذا گرانبها باشد، روی بر تافتن از او اشتباه خواهد بود.

 

این نظر سعدی، حاکی از آن است که او انسانها را به مثابه اوبژکت، به مثابه چیز، به مثابه کالا در نظر می گیرد.

همانطور که از سنگ و شن آسانتر می توان دل کند، تا از لعل و مروارید، به همان سان هم از توده مولد و زحمتکش و تهیدست راحت تر می توان طلاق گرفت، تا از بچه فئودالی کمیاب.

پیدا کردن عمله و بنا راحت تر است، تا یافتن ارباب زاده ای.

این نظر سعدی از طرز تفکر پراگماتیستی ژرف او حکایت می کند.

مراجعه کنید

به

پراگماتیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11561

 

پایان

 

پراگماتیسم معیار علاقه و نفرت به چیزها را در دیالک تیک سود و زیان تعیین می کند.

اکنون در اوایل قرن بیست و یکم، مردم بی شعور نیز همین نظر را دنبال می کنند:

هرچیز تازه تر باشد، زیباتر تلقی می شود و هرچیز کمیابتر باشد، قیمتی تر.

 

ماهیت آن کس برای سعدی اهمیتی ندارد.

پیش شرط روی برنتافتن از کسی «ندرت» او ست.

حتی اگر کسی جلادی بی همانند باشد، پرستیدنی است.

 

اکنون در جهان گرفتار امپریالیسم جهانخوار شعاری دهن به دهن می گردد:

هرچه ثروتمندتر، به همان اندازه سکسی تر.

 

دختران جمیل تهی مغزهجده ساله زیر علم این شعار سینه می زنند و برای کسب تقرب به سیاستمداران «بی مانند» از روی جنازه یکدیگر می گذرند.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر