۱۴۰۳ مرداد ۱۴, یکشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره النساء ویا زنان) (۲۹۲)

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

 

﴿يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾
[ النساء: ۲۶] 

خداوند می خواهد که ( احکام خویش را) برای شما روشن سازد، و شما را به راه و روش کسانی که پیش از شما بودند؛ راهنمایی کند، و خداوند دانای حکیم است

منظور کریم از راه و روش پیشینیان، منظوری سوبژکتیویستی است.

منظورش نه شیوه زندگی (مناسبات مادی و تولیدی و طبقاتی حاکم در جوامع و همبودهای قبلی)،  بلکه آیین پیامبران است.

راه و روشی که کریم خود را ادامه دهنده همان راه و روش و بسان آنان رسول و نماینده همین خدا جا می زند.


 ﴿وَاللَّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا﴾
[ النساء: ۲۷] 

وخداوند می خواهد توبه شما را بپذیرد ( و از آلودگی پاک نماید ) وکسانی که از خواسته های نفسانی پیروی می کنند؛ می خواهند شما دستخوش انحراف بزرگی شوید.

کریم در این آیه

 میان بشر و خدا، رابطه ارباب برده دار و برده برقرار می کند.

خدا به مثابه ارباب، بندگان عاصی را معصیتکار و بندگان مطیع را بندگان ثوابکار و مؤمن و متقی جا می زند و معصیتکاران را به توبه وامی دارد.

دلیل عصیان بندگان را هم کریم دلیلی سوبژکتیو و خارجی می داند.

اگر کسی از فرط گرسنگی لقمه نانی می دزدد، نه تقصیر غریزه حفظ نفس و غلبه بر مرگ، بلکه تقصیر کسانی است که پیرو امیال غریزی اند و موجب انحراف بندگان گرسنه می شوند.

همین طرز تفکر سوبژکتیویستی کریم

را

ارتجاع در همه فرم هایش نمایندگی و تبلیغ می کند و مبنای عمل خود قرار می دهد:

هر روشنگر علمی و انقلابی با همین دلایل سرکوب می شود و احزاب و شخصیت های روشنگری، ترور و سرکوب و تار و مار می شوند.

 

﴿يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا﴾
[ النساء: ۲۸]

خدا مى‌خواهد بار شما را سبك كند، زيرا آدمى ناتوان آفريده شده است.

 در این آیه کریم 

جامعه شناسی و انسان شناسی او

آشکار می گردد:

به زعم کریم بشر نه نتیجه تکامل میلیون ها ساله جماد و نبات و جانور،

بلکه مخلوق خدای واهی و کذایی است.

علاوه بر این، بشر اصلا و اساسا ضعیف و ناتوان است.

به همین دلیل خدایی که خالق همین مخلوق ضعیف است، دلش به حالش سوخته و قصد سبک کردن بار او را دارد.

سؤال این است که این خدا نمی توانست و نمی تواند بشر را نه ضعیف، بلکه قوی بیافریند که محتاج دلسوزی بسان او نباشد؟

اگر کسی چنین سؤآلی طرح کند،

فوری ابوجهل قلمداد می شود که اراده ارباب آسمانی را زیر علامت سؤال برده است.

  

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ ۚ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾
[ النساء: ۳۹]

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اموال يكديگر را به ناحق مخوريد، مگر آنكه تجارتى باشد كه هر دو طرف بدان رضايت داده باشيد. و خودتان را مكشيد. هر آينه خدا با شما مهربان است.

کریم در این آیه

مسلمین را نهی از منکر (دزدی و زورگیری و غصب و غارت اموال یکدیگر) می کند.

هدف کریم

تقدیس مالکیت خصوصی است.

البته همین کریم، مشکلی با غصب و غارت اموال دگرمذهبان و دگر اندیشان ندارد.

خود کریم و یارانش

با رهزنی و قتل و غارت کاروان ها و خلق ها و  غصب اموال و حتی اولاد آنان شروع به کار کرده اند.

منظور کریم از «خود را نکشید»، 

احتمالا نهی از خودکشی است که نهی بدی نیست.

جالب و قابل توجه اما دلیل کریم برای پرهیز از خودکشی است:

هر آينه خدا با شما مهربان است.

این به معنی دادن امید واهی به مسلمین است و بس.

این نوعی شیره مالی بر سر مسملین است و نه به معین ارائه راه حل علمی و عملی.

 

﴿وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا﴾
[ النساء: ۳۰]

و هر كه اين كارها از روى تجاوز و ستم كند، او را در آتش خواهيم افكند و اين بر خدا آسان است.

کریم در این آیه

دو باره به دیالک تیک تهدید و تطمیع متوسل می شود:

هر کس خطا کند، هم در دنیا به دوزخ افکنده می شود و هم در عقبا. (تهدید)

هر کس خطا نکند، هم در دنیا به بهشت می رود و هم در عقبا (تطمیع).

 

﴿إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا﴾
[ النساء: ۳۱]

 اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی شده اید؛ دوری کنید، گناهان(صغیره) شما را از شما می زداییم، و شما را در جایگاه خوبی (= بهشت) وارد می کنیم.
 

کریم در این آیه

قطب دیگر همان دیالک تیک تهدید و تطمیع را به خدمت می گیرد:

اگر کسی لغزش هر از گاهی داشت، بخشیده می شود و به بهشت برده می شود.

 کریم در این آیه،

معصیت ها را به معاصی بزرگ و معاصی کوچک طبقه بندی می کند.

 منظور کریم از هر دو قابل تفسیر سوبژکتیو و دلبخواهی است:

اگر جاسوس سیا پسر تاجری باشد، امام جماران می بخشد و به پست و مقام  می رساند،

اگر ناخدایی توده ای کتابی را به طرفداران شوروی داده باشد،

به عنوان جاسوس شوروی آش و لاش و لاشه می شود.

 

﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِن فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾
[ النساء: ۳۲]

آرزو مكنيد آن چيزهايى را كه بدانها خدا بعضى از شما را بر بعضى ديگر برترى داده است.

 مردان را از آنچه كنند نصيبى است و زنان را از آنچه كنند نصيبى. و روزى از خدا خواهيد كه خدا بر هر چيزى آگاه است.

در این آیه کریم

تئوری ثروت  کریم 

 توضیح داده می شود:

ثرورت خدا دادی است و مقسم ثروت شخص شخیص خدا ست.

آرزوی داشتن ثروت در حد این و آن حتی روا نیست.

چنین آرزویی به معنی مداخله در امور و اراده الهی است.

خدا خودش علامه است و می داند که چه کسی را باید میلیونر کند و چه کسی را مستمند.

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر