شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت یازدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)
بخش دوم
۱
مزن بر سر ناتون دست زور
که روزی به پایش در افتی چو مور
معنی تحت اللفظی:
به سرکوب ضعفا نپرداز
وگرنه روزی مثل مورچه ای زیر پایش پایمال می شوی.
سعدی
پدر واقعی دیالک تیک است.
بی نظیر است.
ساختار هر سخن سعدی
چه شعر و چه نثر
دیالک تیکی است.
سعدی
گاهی
در بیت شعری
چندین دیالک تیک را توسعه می دهد و در اختیار خواننده قرار می دهد:
مزن بر سر ناتون دست زور
که روزی به پایش در افتی چو مور
سعدی در این بیت شعر دیالک تیک های زیر را توسعه داده است:
دیالک تیک توانا و ناتوان
دیالک تیک سر و پا
دیالک تیک سر و دست
دیالک تیک سرکوب و لگدکوب
دیالک تیک زد و خورد
چنین کردوکاری در مقیاس جهانی بی نظیر است.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
به شکل دیالک تیک توانا و ناتوان بسط و تعمیم می دهد و از طبقه حاکمه (توانا) می خواهد که به توده (ناتوان) زورگوئی نکند.
چرا و به چه دلیل؟
دلیلش این است
که
توده می تواند به تنگ آید و برخیزد و طبقه حاکمه را به زیر کشد و مثل موری پایمال سازد.
این هشدار ایده لولوگ طبقه حاکمه به طبقه حاکمه است.
هدف سعدی
حفظ حاکمیت طبقاتی است.
دلیلی که سعدی برای پرهیز از ستمگری دارد، نه دلیلی هومانیستی، بلکه سرتاپا پراگماتیستی است :
چون احتمال این هست، که روزی مثل مور به پایش بیفتی.
دیدن گشتاور تهدید در این بیت شعر، دشوار نیست.
این کار هر روزی سعدی است.
اول به تهدید دست می زند و بعد به تطمیع.
در احکام بعدی حتما طعمه ای جلوی مخاطب خواهد انداخت.
اگر این احتمال نمی رفت، که ستمگر روزی به حال و روز موران (پرولتاریا) بیفتد، ستمگری فی نفسه بد نبود.
هیچ چیزی
خوب و بد «در خود» (فی نفسه) نیست.
بد آن چیزی است که زیانی برای فرد مورد نظر در پی داشته باشد.
سعدی اما در این بیت شعر به وارونه سازی حقایق اجتماعی دست می زند.
نیروئی را که سعدی ناتوان قلمداد می کند و با موران و پشه ها یکی می داند، مولدین کلیه نعمات مادی و فکری و فرهنگی جامعه بشری اند و مشتی انگل و طفیلی که سعدی توانا تلقی می کند، حتی قادر به حمل نیازمندی های خود از حیاط قصر به اتاق غذاخوری شان نیستند.
آنچه موران نیاز دارند،
روشنفکر ارگانیک طبقه موران است،
تا شعور رهائی بخش را بر ضمیر زلال شان جاری کند و راه تشکل و مبارزه و رهائی را نشان شان بدهد و سعدی باید جبهه عوض کند و با تغییر جبهه به تحول بنیادی جامعه سهم تاریخی خود را ادا کند و با عشق توده ای آشنا شود،
با عشقی به رنگ چشمه سارها:
زلال و پاک و بی غل و غش.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر