۱۳۹۹ تیر ۱۸, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۶۰)



شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
 
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)
حکایت نهم
 (دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۳۰ ـ ۳۱)

۱  
توانگر خود آن لقمه چون می خورد
چو بیند که درویش خون می خورد؟

معنی تحت اللفظی:
وقتی توانگر ببیند که گدا گرسنه است، لقمه از گلویش پایین نمی رود.

سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک طبقه حاکمه و توده
را
 به شکل دیالک تیک توانگر و درویش بسط می  دهد و طبقه حاکمه (توانگر) را به سبب بی اعتنائی به توده (درویش) مورد انتقاد قرار می دهد.

ساز و برگ چپ نمائی همه آماده است.
سعدی پا می شود و از پله های منبر بالا می رود و بر در و دیوار یورش می برد.
عوامفریبی آسان است، اگر مخاطب خر باشد.

کاری که سعدی و همه ایدئولوگ های سرسپرده طبقات حاکمه در جوامع طبقاتی
مدام انجام می دهند،
 این است که آنها در کمال معصومیت، دیالک تیک اصلی و فرعی را وارونه می کنند.

آنگاه فرعی را که ماسک و نقاب اصلی برچهره دارد
و
خود را اصلی جا می زند،
مورد حمله قرار می دهند و لت و پار می کنند.

بدین طریق اصلی از هر حمله و پرخاش مصون می ماند،
به کار خود ادامه می دهد و به خریت مردم کر و کر می خندد.

سعدی بهتر است، قبل از همه، منشاء ثروت توانگر و فقر درویش را توضیح دهد و بعد خواهیم دید که قضیه از چه قرار است و توانگر را از چه نظر باید مورد انتقاد قرار داد.

بگذاریم هرکس حاصل کار خود را داشته باشد و کسی دیگری را مورد استثمار قرار ندهد،  
 آنگاه خواهیم دید که از توانگران انگل چه می ماند
و درویش مولد چه سفره ای برای خویش می گسترد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر