۱۳۹۸ تیر ۲۹, شنبه

سیری در شعری از شهریار تحت عنوان «ترانه جاودان» (۳)


ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار

ترانه جاودان
شهریار

۱
 
پروردمت به ناز که بنشينمت به پاي
اي گل
چرا به خاک سيه مي نشاني ام؟

معنی تحت اللفظی:
ای گل
من
تو
را
با
ناز و نوازش پروده ام و بزرگ کرده ام 
تا پای تو بنشینم.
حالا
چرا
مرا
به
خاک سیاه می نشانی؟

شهریار
در
بیت اول
شکوه از آن داشت
که
باید
از
شاخه گل
مواظبت کند تا گلچین نچیندش.

حالا
معلوم می شود
که
از
دست گل
دل پری دارد.

۲
درياب دست من
که
به
پيري رسي
جوان
آخر به پيش پاي تو
گم شد
 جواني ام
 
معنی تحت اللفظی:
دستم
را
بگیر.
 
الهی که پیر شوی.
آخر من جوانی ام را برای تو تلف کرده ام.
 
شهریار
نه
بدن سالم
 دارد
و
نه
 عقل سالم
 
کسی که یک ثانیه قبل ادعا کرده
که
سودایی جز نشستن پای گل و یا جوان ندارد،
اکنون
از
گل می خواهد
که
از 
او
دستگیری کند.
 
ضمنا
منت
هم
سر گل می گذارد.
 
انگار
گل
او
را
به
باغبانی
مجبور کرده است.
 
۳
گرنيستم خزانه
خزف (سفال) هم ني ام
حبيب
باري مده ز دست
به
اين رايگاني ام

معنی تحت اللفظی:
اگر
گنجینه ای 
هم
نباشم،
سفالینه ای
هم
نیستم.
 
قدر مرا بدان.
 
شهریار در این بیت
دیالک تیک (و یا دوئالیسم) دیرآشنای گوهر و خرمهره
را
به شکل دیالک تیک (و یا دوئالیسم) خزینه و خزف بسط می دهد
که
فوق العاده زیبا ست.

روی سخن شاعر
در
این شعر
با
فرزندش
است
که
بزرگ شده و اعتنایی به پدرش ندارد.


حافظ
صدها سال
قبل
خطاب به امثال شهریار
گفته:

پدر تجریه
ای دل
توئی

آخر
ز چه رو

طمع مهر و وفا 
از
پسران می داری؟

معنی تحت اللفظی:
آدم حسابی
تو
کلی تجربه داری.

به
چه دلیل
از
فرزندت انتظار مهر و وفا داری؟

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر