۱۳۹۸ مرداد ۴, جمعه

سیری در شعری از محمد زهری تحت عنوان «گل زرد، گل سرخ» (۴) (بخش آخر)


محمد زهری
گل زرد، گل سرخ
(تهران ـ آبان ۱۳۳۴)

تحلیلی 
از
میم حجری


چنین گویند:
«گلی زرد
اگر بر سینه ات آویخت، 
یک زن
بدان او با تو بیگانه است، دیگر»


چنین گویند:
«گلی سرخ
اگر بر سینه ات آویخت،
 یک زن
بدان او با تو جانانه است، دیگر»


گلی زرد
گلی سرخ

زنی بر سینه ام آویخت
 دیروز
دلم افکند در گمراه تردید
نمی دانم که بیگانه است
 با 
من
و
 یا
 دلدار جانانه است 
با 
من

پایان
 
۱
گلی زرد
گلی سرخ
زنی بر سینه ام آویخت
 دیروز
دلم افکند در گمراه تردید
نمی دانم که بیگانه است
 با 
من
و
 یا
 دلدار جانانه است 
با 
من
 
معنی تحت اللفظی:
دیروز 
زنی دو گل زرد و سرخ بر سینه ام آویخت
و
مرا
در دریای دو دلی غوطه ور ساخت.
آن سان
که
نمی دانم
عاشق من است و یا متنفر از من است.
 
وقتی گفته می شود
که
محمد زهری
فیلسوف شاعر و یا شاعر فیلسوف
است،
به
همین دلیل
است.
 
این
 در
 طبیعت فلسفه
 است
که
در
سطح چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم ها
درجا
نمی زند،
بلکه
به
اعماق آنها نفوذ می کند
تا
به
کشف ماهیت و حقیقت نهفته در ظلمات اعماق
دست بیابد.

۲
گلی زرد
گلی سرخ

زنی بر سینه ام آویخت
 دیروز
دلم افکند در گمراه تردید
نمی دانم که بیگانه است
 با 
من
و
 یا
 دلدار جانانه است 
با 
من
 
محمد زهری
در این بند آخر شعر
دیالک تیک زن و مرد
را
به
چالش می کشد.
 
نیمه دیگر جامعه
که
نیمه مغبون، ستمدیده و زیاندیده در طول تاریخ جامعه طبقاتی
است،
برای جان به در بردن از مهلکه رویارویی جنسیتی 
که
 فرمی از رویارویی طبقاتی
 است،
تسلیحات خاص خود
را
توسعه داده است
و
به
خدمت گرفته است.
 
یکی از این تسلیحات رویارویی
افشاندن بذر تردید در دل جفت دیالک تیکی خویش
است.
 
دلیل سوسیولوژیکی این تخریب روحی و روانی همنوع چیست؟
 
۳
گلی زرد
گلی سرخ

زنی بر سینه ام آویخت
 دیروز
دلم افکند در گمراه تردید
نمی دانم که بیگانه است
 با 
من
و
 یا
 دلدار جانانه است 
با 
من
 
این برخورد روحی و روانی نیمه دیگر جامعه طبقاتی،
به
معنی تداوم بخشیدن به برخورد مادی و واقعی مردجماعت
است.
 
مردجماعت
بنا بر قوانین شرع آنور و اینور
می توانند
زن و یا زنان متعددی 
را
به
تخت کشند:
عقد کنند
صیغه کنند
و
غیره.
 
نیمه دیگر جامعه طبقاتی
از
این بابت
رنج می برد
و
عوض ضربه وارده در عالم واقع
را
در
عالم روح و روان
در می آورد.
 
شکسپیر کجا ست؟
 
مبارزه طبقاتی در عالم مادی
  در 
عالم روحی و روانی
 تداوم می یابد.

مردجماعت
بدین طریق
گیج و سر در گم و مردد و دو دل می ماند
و
نمی داند
که
«ضعیفه»
عاشق او ست و یا متنفر از او ست.
 
پایان
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر