۱۳۹۸ مرداد ۵, شنبه

سیری در شعری از امیر هوشنگ ابتهاج تحت عنوان «حصار» (۳)



تحلیلی
از
میم حجری
 
۱
آمد یکی آتش سوار، 
بیرون جهید از این حصار

تا بردمد خورشید نو
 شب 
را 
ز خود 
بیرون کنید.
 
ترجمه تحت اللفظی:
آتشسواری از راه رسید.
از
حصار
بیرون بپرید.
 
برای طلوع خورشید نو،
شب
را
از
خود
بیرون رانید.
 
درک و توضیح این بیت غزل سایه
دشوار
است:
 
۲
آمد یکی آتش سوار
 
سایه
واژه آتش سوار
را
به
تقلید از واژه های اسد سوار (شیرسوار)، بادسوار و غیره ساخته است.
 
منظور شاعر از مفهوم آتش سوار چیست؟
 
۳
آمد یکی آتش سوار، 
بیرون جهید از این حصار
 
حصار
یعنی
دژ
قلعه
برج
بارو
جایی که اعضای جامعه را از گزند دشمن در امان نگه می دارد.
 
ظهور آتش سوار
چه ربطی به جهش مردم از حصار دارد؟
 
آتش سوار چیست و یا کیست
که
آمدنش
به
جهش خلق از حصار
منجر می شود؟
 
۴
تا بردمد خورشید نو
 
منظور شاعر از خورشید نو 
و
ضمنا
خورشید کهنه
چیست؟
 
به
عبارت دیگر
خورشید 
سمبل چیست؟
 
۵
تا بردمد خورشید نو
 شب 
را 
ز خود 
بیرون کنید.
 
مفهوم «برون رانی (اخراج) شب از خود»
می تواند
به
دو معنی زیر باشد:
 
الف
اولا
به
معنی اخراج شب از خویشتن خویش
(رهایش شب از شبیت خویش، شبیت زدایی از شب)
باشد.

ب
ثانیا
به
معنی اخراج شب از خود
(رهاسازی خود از شر شب، خودرهانی مردم از شب)
 
۶
تا بردمد خورشید نو
 شب 
را 
ز خود 
بیرون کنید.
 
سایه
در
این مصراع شعر
پیش شرط طلوع خورشید نو
را
شب زدایی
(به هر دو معنی فوق الذکر)
می داند.
 
پیش شرط طبیعی طلوع خورشید
هم
پایان شب
است.
 
دیالک تیک مرگ و زندگی
مرگ شب و شروع روز
 
۷
 آمد یکی آتش سوار، 
بیرون جهید از این حصار

تا بردمد خورشید نو
 شب 
را 
ز خود 
بیرون کنید.
 
ظاهرا
بین دو مصراع این بیت،
رابطه منطقی و معنوی (معنایی)
وجود ندارد.
 
هر دو مصراع این بیت
جملات کامل
اند.
 
منظور شاعر متوهم و تئوری ـ فقیر (بیگانه با مارکسیسم - لنینیسم)
از
آتش سوار،
انقلاب
است.
 
فراخوان شاعر
به
تغییر فرم مبارزه
است:
خروج از حصار
یعنی
خروج 
از 
فرم مخفی و زیر زمینی مبارزه 
و
ورود
به 
فرم اشکار و علنی آن.

یعنی
رویارویی مستقیم و بیواسطه با دشمن.

۸
تا بردمد خورشید نو
 شب 
را 
ز خود 
بیرون کنید.
 
شب
در
شعر نیما و شعرای پس از نیما
سمبل ارتجاع
است.
 
اخراج شب از خود
شاید
به
معنی غلبه بر ارتجاع (البته از در عقب و به دلیل توهم شاعر)
باشد.
 
خورشید
در
شعر نیما و شعرای پس از نیما 
مثلا
در شعر احمد شاملو
سمبل انقلاب
است.

برای طلوع انقلاب نوین
باید
بر
شب
غالب آمد.

دیالک تیک ارتجاع و انقلاب

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر