۱۳۹۸ مرداد ۲, چهارشنبه

سیری در شعری از محمد زهری تحت عنوان «گل زرد، گل سرخ» (۳)


محمد زهری
گل زرد، گل سرخ
(تهران ـ آبان ۱۳۳۴)

تحلیلی 
از
میم حجری


چنین گویند:
«گلی زرد
اگر بر سینه ات آویخت، 
یک زن
بدان او با تو بیگانه است، دیگر»


چنین گویند:
«گلی سرخ
اگر بر سینه ات آویخت،
 یک زن
بدان او با تو جانانه است، دیگر»


گلی زرد
گلی سرخ

زنی بر سینه ام آویخت
 دیروز
دلم افکند در گمراه تردید
نمی دانم که بیگانه است
 با 
من
و
 یا
 دلدار جانانه است 
با 
من

پایان
 
۱
 چنین گویند:
«گلی سرخ
اگر بر سینه ات آویخت،
 یک زن
بدان او با تو جانانه است، 
دیگر»
 
ترجمه تحت اللفظی:
اگر
زنی
گل سرخی بر سینه ات آویخت،
این به معنی ابراز عشق به تو
ست.
 
بنابرین
در
فرهنگ اجداد محمد زهری
گل سرخ
سمبل عشق
و
گل زرد
سمبل نفرت
است.
 
این جور جاها ست
که
فریاد سهراب سپهر از بیداد بر گل زرد
به
سپهر بلند
می رسد.
 
 
من نمی‌دانم
که
 چرا می‌گویند: 
«اسب حیوان نجیبی است، 
کبوتر زیبا ست.»
 
و 
چرا در قفس هیچ کسی 
کرکس نیست.
 
گل شبدر 
چه کم از لاله قرمز دارد؟
 
۲
 چنین گویند:
«گلی سرخ
اگر بر سینه ات آویخت،
 یک زن
بدان او با تو جانانه است، 
دیگر» 
 
راستی
چرا
زن
از
امکانات کلامی
برای ابراز عشق استفاده نمی کند؟
 
الف
دلیل اول تعویض سخن با سمبل
یکطرفه بودن
عشق
است.
 
فرق هم نمی کند که عشق، عشقی اصیل باشد و یا عشقی ساختگی و حساب شده.
 
زن
در این صورت،
جواب مخرب صریح
دریافت نمی کند.
 
مرد
اگر
نخواهد
بعدا
می تواند گل سرخ را به رهگذری هدیه کند
و
یا
بسان فرنگی ها
به
سطل زباله بیندازد.
 
ب
دلیل دوم تعویض سخن با سمبل
پرهیز زن
از
اقامه دلیل و اثبات عشق خویش
است.
 
۳
چنین گویند:
«گلی زرد
اگر بر سینه ات آویخت، 
یک زن
بدان او با تو بیگانه است، دیگر»


چنین گویند:
«گلی سرخ
اگر بر سینه ات آویخت،
 یک زن
بدان او با تو جانانه است، دیگر»
 
اشکال کار
در
هر دو مورد،
فقدان عامیت اعتبار سمبل ها 
ست.
 
همه اقوام و ملل 
سمبل های واحدی
را
به
خدمت
نمی گیرند.
 
به
همین دلیل
سوء تفاهم ها
پدید می آیند.
 
سخن
بهتر از سمبل
است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر