۱۳۹۸ تیر ۲۸, جمعه

صمد بهرنگی از دید احسان طبری (۲۹)



قهرمانِ منفرد یا مجاهدِ خلق؟
احسان طبری
ویرایش و تحلیل
از

یدالله سلطان پور

۱
سپس
آقای هزارخانی
که
معتقد است
«ماهی سیاه کوچولو تیپ مدرنی است که بهرنگی معرفی می‌کند»،

  تحلیل هزارخانی
از
قصه ماهی سیاه کوچولو
تحلیلی رئالیستی 
است.

صمد
به
پیروی از امیر پرویز پویان و احمد زاده
تیپ مدرنی 
را
در
زباله های «هنری» (دری ـ وری) اش
تبلیغ می کند
و
در
ضمیر کودکان و نوجوانان خام و خر
نفوذ می دهد.

سؤال
این است
که
تیپ مدرنی از چه چیزی؟

هزارخانی
در
دانشگاه تبریز تدریس می کرد
و
با
دار و دسته چریک های فدائی خلق رابطه داشت.

هزارخانی
احتمالا
یکی از «تئوریسین» های آنها بوده است.
اگر
فرصت باشد،
می توان آثار هزارخانی
را
تحلیل کرد و یقین کسب کرد.

هزارخانی
ضمنا
دستگیر می شود
و
توسط شخص شخیص ثابتی
بازجویی
می شود.

ثابتی
همکلاس هزارخانی بوده است.

هزارخانی
در
هر صورت آزاد می شود و در دانشگاه تبریز به تدریس ادامه می دهد.

سؤال
این است
که
چرا و به چه دلیل؟

البته
امثال هزارخانی
کم
نبوده اند.

این مسئله قابل تأمل است.

چون
دانشجویان هوادار حزب توده
حتی
پس از اتمام زندان و فراغت از تحصیل
مجاز به کار نبوده اند.

۲
آقای هزارخانی
به
پرورش اندیشه نادرست دوم
می‌پردازد
حاکی از آن
که
گویا
عمل انقلابی می تواند بدون خودآگاهیِ انقلابی و از زمینۀ خالی
شروع شود
و
گویا
خودِ این عمل
است
که
سرانجام بدان،
شکل لازم
را
عطا می‌کند. 

طبری
احتمالا
از
ظن خود
به
این نتیجه درست رسیده است.

به
همین دلیل نقل قولی از هزارخانی عرضه نمی دارد.

البته
هزارخانی
هم
تحت شرایط حاکم در آن زمان
 نمی توانست،
این اندیشه را با صراحت تبیین دارد.

به
همین دلیل
به 
«تیپ مدرن»
قناعت می ورزد
و
از
 تیپ مدرن مبارزه و مبارز
صرفنظر می کند.

سؤال
اما
منشاء و دلیل این اندیشه
است.

سؤال
این است
که
این اندیشه از کجا به ایران آمده است
و
دلیل نمایندگی این اندیشه چیست؟

۳
آقای هزارخانی
به
پرورش اندیشه نادرست دوم
می‌پردازد
حاکی از آن
که
گویا
عمل انقلابی می تواند بدون خودآگاهیِ انقلابی و از زمینۀ خالی
شروع شود
طبری
دیالک تیک مربوط به این اندیشه
را
پیدا کرده است:

طبری
دیالک تیک تئوری و پراتیک
را
به
شکل دیالک تیک عمل انقلابی و خودآگاهی انقلابی بسط داده است.

معلوم نیست
که
منظور طبری از خودآگاهی انقلابی چیست.

خودآگاه و ناخودآگاه
از
مفاهیم روانشاسی
اند.

یعنی
مفاهیم ماتریالیستی ـ تاریخی 
و
حتی
 سوسیولوژیکی
نیستند.

منظور طبری
شاید
بضاعت نظری
باشد.

ولی
باز هم بهتر از هیچ است.

۳
و
گویا
خودِ این عمل
است
که
سرانجام بدان،
شکل لازم
را
عطا می‌کند. 


این
اندیشه مبتنی بر تحقیر تئوری
از
دو کشور
به
ایران می آید:

الف

از
جمهوری خلق چین.

مائو زباله ای چند صفحه ای تحت عنوان «روش کتابی»
 منتشر می کند
و
برای بی اعتبار ساختن مارکسیست های چین
به
خدمت می گیرد.

تحت تأثیر این زباله مائو
در
ایران
حتی
کتاب خواندن
تحقیر می شود.

رؤیا
جای علم
را
می گیرد
و
اوتوپی 
جای تئوری علمی و انقلابی
را.

مارکسیسم ـ لنینیسم
عملا
(به طرز مسکوت)
از
عرصه به در رانده می شود
و
در
بهترین حالت
با
استالینیسم
جایگزین می گردد.

همان مائو
که
روش کتابی
را
می کوبد،
زباله هایش تحت عنوان کتاب سرخ
نه
تنها
در
جمهوری خلق چین
بلکه
توسط ساواک به توصیه مشاوران یانکی
در
ایران
وسیعا توزیع می شوند.

آنهم
در
لفافه کتب ممنوعه
تا
جاذبه اش افزایش یابد.

ب




از
کویا
و
اروپا





رژی دوبره 
فیلسوف، روزنامه‌نگار، استاد و نویسنده  فرانسوی 


این
اندیشه مبتنی بر تحقیر تئوری
ضمنا
از
کوبا و اروپا
وارد ایران می شود.
 
چریک های کوبا
اهل عمل
بوده اند
و
بیگانه با تئوری.

پیروزی سهل و آسان گروه پارتیزانی چه و کاسترو
در
کوبا
آب
به
آسیاب اندیشه مبتنی بر عملگرایی و تئوری ستیزی
می ریزد.

اگزیستانسیالیسم
هم
به
طرفداری نمایشی از انقلابیون کوبا 
و
به 
اشاعه عملگرایی
 دامن می زند.

چه گوارا
در
اندرز و رهنمود به انقلابیون امریکای لاتین
اعلام می دارد:
تشکیل حزب و سازمان لازم نیست.
انقلاب لازم است.
این همان حرف هزارخانی است:

و
گویا
خودِ این عمل
است
که
سرانجام بدان،
شکل لازم
را
عطا می‌کند.  
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر