۱۳۹۶ اسفند ۴, جمعه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۳)


پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ
بررسی تاریخ توسعه ی فلسفه کلاسیک بورژوائی

بخش دوم
سر آغاز تفکر کلاسیک بورژوائی
در
 فلسفه نیکولاس کوزانوس
ادامه

قسمت دوم
ادامه

۲۲
·      معنی چنین تفسیری معلوم است:
·      پرهیز از افشای علل واقعی «سرگردانی، بیکسی و بی پناهی» انسان بورژوایی تحت شرایط امپریالیسم و دعوت به صرفنظر از هر مبارزه بر ضد فساد نظام اجتماعی به لحاظ تاریخی فرتوت و نامعاصر.

۲۳
·      برای اینکه در قاموس یاسپرس، «آزادی در چارچوب متافیزیک بزرگ قرن، اروپا و آسیا حرکت می کند، متافیزیکی که کوزانوس شاهد و  ضمنا خالق آن بوده است.»

۲۴
·      عظمت واقعی فلسفه کوزانوس توسط یاسپرس مورد انکار قرار می گیرد و ماندگاری بخشی کوزانوس در میراث فلسفی به مثابه نقطه آغازین تفسیر تعیین می شود.

بخش دوم
قسمت سوم

۱
·      اندیشه «وحدت اضداد» با خطوط پانته ئیستی فلسفه کوزانوس در پیوند است.

·      مراجعه کنید به پانته ئیسم (همه خدایی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۲
·      مسئله پانته ئیست و یا ته ئیست بودن کوزانوس که از زمان گلوسنر در ادبیات بورژوایی بکرات مورد بحث قرار گرفته، به معنی الترناتیوی بی ثمر است.
·      (گلوسنر، «نیکولاس و ماریوس نیزولیوس»، ۱۸۹۱)

۳
·      با توجه به آثار کوزانوس نمی توان به این مسئله جواب روشن داد.

۴
·      قبل از همه به این دلیل که راه حل این مسئله در جهتی است که توسط اسپینوزا مردود دانسته شده است

۵
·      در آثار کوزانوس هم در زمینه گرایش پانته ئیستی او دلایلی هست و هم در زمینه گرایش ته ئیستی اش.

۶
·      کوزانوس در هیچ یک از این دو گرایش پیگیر نبوده است.

۷
·      البته نباید فراموش کرد که کوزانوس بدون حرکت از نقطه  آغازین پانته ئیستی هرگز نمی توانست به اندیشه «وحدت اضداد» برسد.

۸
·      مسئله پیچیده تر از آن است که قاعدتا تصور می شود.

۹

·      با اعلام اینکه کوزانوس و هگل با تعیین رابطه پایان پذیر و پایان ناپذیر «کل کلیشه بحث ته ئیسم و پانته ئیسم را پشت سر گذاشته اند »، آن سان که متسکله ادعا می کند، نمی توان از دشورای های این مسئله شانه خالی کرد.
·      (متسکله، ایضا همانجا، ص ۲۵۶)

۱۰
·      مسائل به این سادگی ها نیستند.

۱۱
·      برای اینکه هگل، تفکر (اندیشه، خدا) و وجود (جهان) را چنان قاطع و پیگیر یکسان قلمداد می کرد که فقط از موضع ضد ته ئیستی یعنی از موضع ماتریالیستی ـ پانته ئیستی، مثلا در فلسفه جوردانو برونو و اسپینوزا یافت می شود.

۱۲
·      از سوی دیگر، برگشت مستمر کوزانوس به دیونیسیوس اره ئوپاگیتا دال بر تحت تأثیر عرفان آلمانی قرار داشتن کوزانوس و نهایتا تحت تأثیر درک های موازی در آثار کاردانوس، جوردانو برونو، پارسلسوس و ژاکوب بومه  دال بر وجود گشتاورهای پانته ئیستی در فلسفه او هستند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر