۱۳۹۶ بهمن ۲۹, یکشنبه

کردوکار (۳)


پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان
شین میم شین

۱۸
·    مسأله اساسی مطروحه توسط نمایندگان فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان عبارت بود از رابطه دیالک تیکی سوبژکت (انسان) و ابژکت (طبیعت و جامعه)

۱۹
·    این رابطه دیالک تیکی سوبژکت ـ اوبژکت از دو نقطه نظر زیر مورد بحث و بررسی قرار می گرفت:

الف

۱
·    از نقطه نظر امکانات روند شناخت انسانی

۲
·    از نقطه نظر نقش کردوکار فعال روحی انسان در چارچوب روند شناخت.

ب

۱
·    از نقطه نظر فلسفی ـ تاریخی در رابطه با دیالک تیک جبر و اختیار

۲
·    در باره کردوکار خلاق و دگرگونساز سوبژکت انسانی، که انسان در جریان آن هم شرایط حیاتی خویش را تولید می کند و هم خویشتن خویش را

۳
·    در باره امکان پذیری تشکیل روندهای اجتماعی و تسلط بر آنها.

الف
تئوری شناخت کانت
 
 
ایمانوئل کانت 
(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «انتقاد از عقل محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ


۱
·    تئوری شناخت کانت بیانگر تلاشی است برای اثبات این اصل که انسان می تواند به برکت خرد خویش بطور اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی)  بر جهان مسلط شود.
۲
·    در این رابطه باید به اندیشه تقدم فلسفه عملی و خرد عملی کانت اشاره کرد.

ب

تئوری کردوکار فیشته

۱
·    به نظر فیشته، ماهیت انسان در کردوکار او نهفته است و انسان باید تمام غنای فکری خود را معطوف کردوکار خویش کند، اگر بخواهد که کردوکارش به بازی بی محتوا و توخالی بدل نگردد:
·    «ما عمل نمی کنیم، به این دلیل که می شناسیم، بلکه ما می شناسیم، به این دلیل که برای عمل کردن، تعیین شده ایم.»

۲
·    نظریه ایدئالیستی عمل مبتنی بر کار «من» در فلسفه فیشته بر پایه واقعیت امر اصیلی، یعنی بر دیالک تیک عینی کردوکار عملی و نظری انسان ها استوار شده است:  
·    «من» به نظر فیشته «کردوکار مطلق است.»
·    «من» به نظر فیشته، چیزی «جز کردوکار نیست.»

۳
·    وقتی فیشته «من» را مولد «غیر من» و عامل تأثیرگذار بر «غیر من» می داند، وقتی که به نظر او «من» بنوبه خود بوسیله «غیر من» تعیین می شود، این بدان معنی است که فیشته عارفانه از حقیقت امری پرده بر می دارد، که بنا بر آن، انسان با تأثیر گذاشتن بر محیط طبیعی و اجتماعی اش، آن را تغییر می دهد و می شناسد و در عین حال خود را هم تغییر می دهد.

۴
·    به نظر فیشته، بنی نوع بشر در کردوکار خودآگاهانه و خلاقانه اش، خود را از تصادف کور آزاد خواهد ساخت و تحت تسلط خود در خواهد آورد و همه مناسبات خود را آزادانه بکمک خرد خویش تنظیم و برقرار خواهد کرد.
·    (فیشته، «آثار»، جلد ۳، ص ۶۳۳)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر