۱۳۹۶ بهمن ۲۶, پنجشنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۱۷۴)

 
 
پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
امیر حسین آریان پور

 
شناخت
(معرفت)
ادامه


ب

۱
·    سوسیالیسم بر خلاف نظام اجتماعی سرمایه داری می تواند روند اجتماعی شناخت را بر طبق قانونمندی های پراتیک، توسعه دهد. 

۲
·    تعیین کننده در سوسیالیسم، مالکیت اجتماعی بر مهم ترین وسایل تولید است.

۳
·    فلسفه علمی مارکسیسم در سوسیالیسم به شالوده جهان بینانه ی کل توسعه علمی بدل می شود. 

۴
·    تشکیل روند اجتماعی شناخت که خادم بی کم و کسر منافع توده های خلق است و از بین بردن انحصار آموزشی ـ پرورشی کاپیتالیستی امکان شکوفا سازی (رونق بخشی به) روند فردی شناخت در جامعه سوسیالیستی را پدید می آورد. 

۵
·    ضمنا باید توجه داشت که جامعه سوسیالیستی در چارچوب عرصه اثرگذاری اش، بر جریان خودپوی روند اجتماعی تاکنونی شناخت، غلبه می کند و به عوض آن، روند اجتماعی شناخت را برنامه ریزی (نقشه ریزی) می کند.
·     
·    (این به معنی گذار از روند اجتماعی خودپوی شناخت به روند اجتماعی آگاهانه شناخت است.
·    مراجعه کنید به دیالک تیک خودپویی و آگاهی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری. مترجم) 

۶
·    بدین طریق، مؤثریت روند اجتماعی شناخت و روند فردی شناخت اعتلا می یابد.
·    در این صورت، می توان از مثلا پژوهش های دوگانه و عدم تناسب میان توسعه عرصه های منفرد شناخت پرهیز کرد.

۷
·    بدین طریق در جامعه سوسیالیستی بر طبق روند اجتماعی شناخت و روند فردی شناخت، می توان قانونمندی های پراتیک را به خدمت گرفت و مورد استفاده قرار داد.  

۸
·    درک اینکه شناخت چیست، مجموعه های شناخت و غیره چیستند و ضمنا روند فردی شناخت و روند اجتماعی شناخت چیستند، به فلسفه مربوطه بالاعم و به تئوری شناخت مربوطه بالاخص وابسته است.
·    چون همه أنها در چارچوب فلسفه مربوطه بالاعم و تئوری شناخت مربوطه بالاخص، تعریف و تعیین می شوند.

·    مراجعه کنید به فلسفه، تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۹
·    مشخصه  تئوری شناخت غیر مارکسیستی در مجموع، عبارت از این است که آن عاجز از درک رابطه پراتیک و روند شناخت است و یا حداقل عاجز از درک کافی این رابطه است.   

۱۰
·    به همین دلیل فلسفه غیر مارکسیستی نمی تواند ثابت کند که روند معرفتی انسانی به معارف منطبق یا واقعیت عینی منجر می شود و پراتیک انسانی در غیر این صورت حتی نمی تواند امکان پذیر گردد.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر