۱۳۹۶ بهمن ۲۵, چهارشنبه

سیری در شعر «زندگی» از هوشنگ ابتهاج (سایه) (۴)

 
تحلیلی
از
میم نون 

۱
چه سهمناک بود
 سیل حادثه
که 
همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره 
ـ خوشه خوشه ـ
ریخت

و
 آفتاب 
در
کبود دره های آب 
غرق شد.
 
معنی تحت اللفظی:
سیل حادثه به اندازه ای سهمناک بود
که
زمین و آسمان تار و مار گشت.
آن سان
که
ستاره ها
خوشه خوشه 
فرو ریختند
و
آفتاب
در
کبود دره های آب
غرق گشت.
 
سایه در این بند شعر 
از
فاجعه 
پرده برمی دارد.
سایه 
شاعر به تمام معنی است.
شعر سایه
 از 
دل برمی خیزد 
و
 به 
دل می نشیند.
در شعر سایه
احساس و عشق و عاطفه زلال توده ای 
شعریت می یابد.
شعر سایه
فرم و قالب است.
فرم و قالبی 
که
 در
 آن
شعور نظری، هنری و استه تیکی شاعر
بسان مذابی
ریخته می شود
و
در 
اختیار مصرف کننده شعر 
قرار داده می شود.
 
۲
چه سهمناک بود

 سیل حادثه
که 
همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره 
ـ خوشه خوشه ـ
ریخت

و
 آفتاب 
در
کبود دره های آب 
غرق شد.
 
سایه 
فاجعه ی ملی و بین المللی
را
به
صورت  سیل سهمناکی تصور و تصویر می کند.

سیل سهمناکی
که
به
اژدهای اساطیری هولناکی 
شباهت دارد
و
با
 توفانی از آتش
زمین و آسمان
را
در هم می کوبد.
در نتیجه 
ستاره ها
خوشه خوشه
 می ریزند
و
آفتاب 
در
کبود دره های مملو از آب گلالود سیل
غرق می شود.

۳

چه سهمناک بود

 سیل حادثه
که 
همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره 
ـ خوشه خوشه ـ
ریخت

و
 آفتاب 
در
کبود دره های آب 
غرق شد.
 
سایه
در 
این شعر فوق العاده قوی و غنی
شکست حزب توده
را
در
 مقیاس ملی
و
شکست اردوگاه جوامع سوسیالیستی
را
در 
مقیاس بین المللی
تصور و تصویر می کند.
سایه
در مفهوم هنری ـ استه تیکی «خوشه های ستاره»
با تیر واحدی دو نشان می زند:
الف
از سویی
تحقیر و تخریب و تبعید و اعدام اعضای ارجمند حزب توده
را
در
این مفهوم
تجرید 
می کند.
ب
و
از 
سوی دیگر
تخریب و تجزیه و تلاشی جوامع عضو اردوگاه سوسیالیستی
را.
 
۴
چه سهمناک بود

 سیل حادثه
که 
همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره 
ـ خوشه خوشه ـ
ریخت

و
 آفتاب 
در
کبود دره های آب 
غرق شد.
 
سایه
در مفهوم آفتاب
هم
به همین سان:
الف
از سویی
حزب توده
را
در 
مقیاس ملی
به 
آفتاب 
تشبیه می کند.
احسان طبری
هم
همین تصور و تصویر
را
از
حزب توده
 داشته است
که
به صورت سرود منتشر شده است:
 
 
ایران خورشیدی تابان دارد.

 
ب
سایه 
از
سوی دیگر
اردوگاه جوامع سوسیالیستی
را
در
مقیاس بین المللی
به
آفتاب
تشبیه می کند.
 
۵
چه سهمناک بود

 سیل حادثه
که 
همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره 
ـ خوشه خوشه ـ
ریخت

و
 آفتاب 
در
کبود دره های آب 
غرق شد.
 
مشخصه تخیلی ـ تصوری ـ توضیحی این بند شعر سایه،
ناتورالیزاسیون این شکست
از 
سویی
و  میتولوژیزاسیون آن
از
سوی دیگر
 است.
شکست حزب توده و اردوگاه جوامع سوسیالیستی،
در
آیینه ضمیر زلال شاعر
از سویی
بسان بلای طبیعی
(سیلی سهمناک)
انعکاس می یابد
و
از 
سوی دیگر
به شکل حمله اژدهایی اسطوره ای.
دلیل هر دو 
فقر فلسفه شاعر توده و حزب بزرگ توده
 است.
طرفه
این است
که
دلیل شکست حزب توده و اردوگاه جوامع سوسیالیستی 
نیز 
همین فقر فلسفه بخش اعظم احزاب کمونیست
 بوده است. 



به قول حکیم توده
هانس هاینتس هولتس
شکست سوسیالیسم در اروپای شرقی
علت تئوریکی داشته است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر