۱۳۹۶ اسفند ۶, یکشنبه

کردوکار (۸)


پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان
شین میم شین

  I
دستاورده های فلسفه مارکسیستی
در رابطه با مفهوم «کردوکار»

الف
استکمال (به کمال رساندن) ماتریالیسم

۱
·      کاربست پیگیرانه و قاطعانه ماتریالیسم در رابطه با پراتیک اجتماعی انسانی و در رابطه با کردوکار مشخص انسانی، ضربه نظری مهلک تعیین کننده ای بر گمان ورزی ها و پنداربافی های ایدئالیستی، سوبژکتیویسم در عرصه مسائل اجتماعی و متعاقب با آن بر  ایدئالیسم بطور کلی بوده است.

۲
·      به قول کلاسیک های مارکسیسم، «زیرا آنجا که حدس و گمان پایان می یابد (یعنی در زندگی واقعی)، علم واقعی مثبت شروع می شود:
·      یعنی توضیح کردوکار عملی انسانی و توضیح روند توسعه عملی انسانی.» شروع می شود.
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۲۷)

۳
·      این به معنی پایان تاریخفلسفه کهن و قدیمی بود:
·      پایان تاریخفلسفه ای که تاریخ را مجزا از پژوهش و مجزا از نقش عملی دگرگونساز کردوکار اجتماعی انسانی توضیح می داد. 

۴
·      بدین طریق بود که فلسفه ماتریالیستی، خصلت شابلون واره، فاتالیستی و ناتورالیستی خود را از دست داد و به تئوری علمی کردوکار عملی ـ شیئی و انقلابی مشخص و نتیجتا به تئوری توسعه سوبژکتیویته خلاق انسان بمثابه فرد و بمثابه همبود مبدل گردید.

·      مراجعه کنید به سوبژکتیویته در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۵
·      بدین طریق بود که فلسفه ماتریالیستی  به ابزار نظری کردوکار انقلابی، به ابزار سوبژکتیویته خلاق انقلابی، به معنی پرولتری آن و به ابزار تحول سوسیالیستی جامعه مبدل شد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر