۱۳۹۶ اسفند ۶, یکشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۴)


 
پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ
بررسی تاریخ توسعه ی فلسفه کلاسیک بورژوائی

بخش دوم
سر آغاز تفکر کلاسیک بورژوائی
در
 فلسفه نیکولاس کوزانوس
ادامه


بخش دوم
قسمت سوم
ادامه

۱۳
·      کوزانوس در آغاز سنتی پانته ئیستی ایستاده است که از فلاسفه فوق الذکر شروع می شود و به شلینگ و هگل می رسد.

۱۴
·      قبل از همه باید گفت، که گشتاورهای (ممان های) دیالک تیکی در فلسفه کوزانوس، تحت شرایط فلسفی و علمی زمانه او، بدون تفکر پانته ئیستی بدشواری قابل تصور اند.

۱۵
·      آنچه در فلسفه کوزانوس، جایش خالی است، یکسانی قطعی خدا و جهان است که در فلسفه اسپینوزا   می شناسیم. 

۱۶
·      در فلسفه کوزانوس از فرمول خدا مساوی است با طبیعت، هم خبری نیست.

۱۷
·      اگرچه جریان جهان در قاموس کوزانوس، شکوفایی ایمان است، اما در این شعار او، تفاوت جهان و ایمان کاملا محو نشده است.

۱۸
·      البته در آثار کوزانوس به حکم زیر نیز برمی خوریم:
·      «خدا به واسطه همه چیز در همه چیز هست و همه چیز به واسطه همه چیز در خدا ست.»
·      (شارپف، «کوزانوس، مهم ترین آثار کوزانوس در ترجمه آلمانی»، ۱۸۶۲، ص ۴۵ ـ ۴۶)

۱۹
·      کوزانوس برای تعیین بهتر تفاوت میان خدا و جهان، از کلام دیونیسیوس اره پاگیتا یعنی از زبان تئولوژی منفی بهره برمی گیرد.

۲۰
·      انسان راجع به خدا نمی تواند بطرز مثبت چیزی بگوید.
·      انسان فقط می داند که خدا، چی نیست.
·      خدا، نه اب است، نه ام و نه روح القدس.
·      خدا بی پایان (لایتناهی) است.

۲۱
·      کوزانوس می گوید:
·      «علم مقدس ما به نادانی، به ما می آموزد که خدا تبیین ناپذیر است.
·      برای اینکه اوبزرگتر از هر چیزی است که تبیین پذیر باشد.
·      بنابرین، ما هم بسان دیونیسیوس بزرگ، راجع به خدا به طرز مستثنی داشتن و نفی سخن خواهیم گفت.
·      خدا، نه حقیقت است و نه عقل.
·      نه، نور است و نه، چیز تبیین پذیر دیگری.
·      بنا بر این خداشناسی منفی، خدا فقط بی پایان (لایتناهی)  است.»
·      (همانجا، ص ۳۲)

۲۲
·      کوزانوس این نقطه نظر را اگرچه غلط قلمداد نمی کند، ولی یکجانبه محسوب می دارد.

۲۳
·      چون، همین حکم در مورد «تئولوژی مثبت» هم باید معتبر باشد که خدا را به طرز مثبت تعریف می کند.
·      یعنی مناسبات زمینی را برای تعریف خدا معیار قرار می دهد و سرانجام از بت پرستی سر در می آورد.

۲۴
·      به نظر کوزانوس، «در تئولوژی مثبت فقط مناسبات مخلوقات به خدمت گرفته می شوند»
·      (همانجا، ص ۲۸، ص ۲۹ ـ ۳۱)

۲۵
·      کوزانوس حقیقت را در وحدت تئولوژی منفی و تئولوژی مثبت می داند.

۲۶
·      وحدت تئولوژی منفی و تئولوژی مثبت، که توسط کوزانوس عملی می شود، اساسا از موضع آغازین هر دو پا فراتر می نهد و به نگرش غیر تئولوژیکی، یعنی فلسفی ـ علمی  رابطه با پایان  و بی پایان (لایتناهی) می انجامد.

۲۷
·      کوزانوس خدا را بسان علمای تئولوژی منفی، بغایت مجرد (انتزاعی) تصور می کند، به عنوان بی پایان (لایتناهی) در تضاد و رابطه متقابل با با پایان  (جهان و مافیها) تصور می کند.

۲۸
·      خصلت غیر تئولوژیکی، یعنی فلسفی ـ علمی و بخشا حتی دیالک تیکی نگرش کوزانوس راجع به رابطه با پایان و بی پایان (لایتناهی) درست در همینجا ست.

۲۹
·      باید به خاطر سپرد که کوزانوس بکرات دچار ناپیگیری هایی می گردد.
·      ناپیگیری هایی که او در وابستگی به اسکولاستیک، می خواهد که بی پایان (لایتناهی) را به مثابه چیزی مطلق  و ضمنا برای خود باقی ببیند.

۳۰
·      کوزانوس در صفحه ۸ همان مطلب می نویسد:
·      «از آنجا که بزرگترین مطلق (خدا)، همان است که می تواند باشد، پس آن (خدا) کاملا واقعی است.
·      آن (خدا) به همان سان که نمی تواند بزرگتر از آن باشد که است، به همان دلیل هم نمی تواند کوچکتر از آن باشد که است.
·      برای اینکه آن (خدا) همه آن است که می تواند باشد.
·      کوچکترین، آن است که نمی تواند کوچکتر از آن باشد که است.
·      از آنجا که آن بزرگترین است، معلوم است که بزرگترین و کوچکترین با هم به وحدت می رسند.
·      به همین دلیل تضادها فقط در حوزه چیزهای مشخص وجود دارند.
·      اما نه در بزرگترین مطلق.
·      بزرگترین مطلق (خدا)  فراتر از تضادها ست.»

۳۱



·      کوزانوس در مطلبی تحت عنوان «راجع به علم به نادانی»، می کوشد تا اثبات کند که هر آنچه که بنا بر فهم ما نمی تواند وجود داشته باشد، عظمتی درک ناشدنی  است. 

۳۲
·      همان وجودی که به انسان در جهان، هیئت با پایانی (پایان پذیری) می بخشد، همان است که برای خدا، وجود لایتناهی (پایان ناپذیر) اعطا می کند.

۳۳
·      تفاوت ها و تضادهایی که در عرصه با پایان (جهان و مافیها) نمودار می شوند، در بی پایان  (لایتناهی، خدا) بر هم منطبق می شوند و یکسان می گردند. 

۳۴
·      خدا به مثابه بی پایان (لایتناهی)  عبارت است از وحدت همه اضداد موجود در با پایان (جهان و مافیها)

۳۵
·      خدا در قاموس کوزانوس، به مثابه فرم کاینات جلوه گر می شود:
·      «بدین طریق ما در می یابیم که خدا به واسطه کاینات در همه چیز وجود دارد و تنوع چیزها به واسطه کاینات واحد در خدا وجود دارد.»
·      (همانجا، ص ۴۵)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر