۱۳۹۶ بهمن ۲۹, یکشنبه

فرم های فئودالی آنتی کمونیسم در طویله عه «هورا» و عا «شورا» (۱)


تأملی در آثار همنشین بهار
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور

همنشین بهار

عشق به هر لحظه ندا می‌ کند
بر همه موجود صدا می‌ کند
هر که هوای ره ما می‌ کند
گر حذر از موج بلا می‌ کند
پا ننهد بر لب دریای من
 
  این بحث
 به 
دفاعیه دکتر تقی ارانی
 یکی از اعضای گروهی 
که
 به
 ۵۳ نفر مشهور شدند، 
می‌ پردازد.

گروه ۵۳ نفر اشاره به آن دسته از زندانیان سیاسی است 

که 
در دوران رضاشاه در سال ۱۳۱۶ شمسی بازداشت شدند.
 این زندانیان که اکثرا در زندان شماره ۲ قصر زندانی بودند 
بیشتر تمایلات چپ و سوسیالیستی داشتند 
و 
شماری از آنها 
بعداً 
حزب توده ایران
 را 
بنیان گذاردند. 
 بین آنان انسان‌ های فرهیخته و شریف کم نبود 
و
 چند نفر هم بودند 
که 
هیچ ربطی با زندان و زندانی سیاسی و مقاومت و این چیزها نداشتند 
و 
به اصطلاح میان آن عده،
 بُر خورده بودند.




ما
این بخش آغازین از «پژوهش» همنشین بهار
را
نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم.
 
ما
خوشبختانه 
هیچ شناختی از او
و
در نتیجه
هیچ پیشداوری نسبت به او
نداریم.
 
۱
عشق به هر لحظه ندا می‌ کند
بر همه موجود صدا می‌ کند
هر که هوای ره ما می‌ کند
گر حذر از موج بلا می‌ کند،
پا ننهد بر لب دریای من
 
 معنی تحت اللفظی:
 من
 بسان همه موجودات، 
در لحظه به لحظه زندگی ام،
عاشقم.
اگر کسی هوس همراهی با ما را دارد،
به شرطی مجاز به پا گذاشتن بر کرانه دریای من است،
که
از مو ج بلا نترسد.
 
 
این رجز پیشاپیش همنشین بهار،
از
زرین‌ تاج 
(طاهره ‌قرة‌العین) 
شاعر مشهور عصر ناصرالدین شاه  قاجار
است.
 
از همین رجز می توان به ماهیت طبقاتی فئودالی همنشین بهار پی برد.
 
رجزگرایی
در جامعه عقب مانده ما
ریشه های تاریخی تنومند دارد 
و
 باید مستقلا مورد بررسی قرار گیرد.
 
رجزگرایی
تار و پود اشعار و آثار احمد شاملو 
و
پیروان شاملوئیسم و شاملوچیسم
را
تشکیل می دهد.
 
رجزگرایی
فئودالیسم
را
به
 فاشیسم و فوندامنتالیسم 
پیوند می زند.
 
من 
هابیلم
من 
شرف کیهانم
من
بامداد اول و آخرم.
(احمد شاملو)
 
من
دولت تعیین می کنم.
من
تو دهن این دولت می زنم.
(امام خمینی)
 
من
در مرز دو کشور تولد یافته ام
که
هر دو نماینده نژاد سرور اند.
(آدولف هیتلر)
 
۲
  این بحث
 به 
دفاعیه دکتر تقی ارانی
 یکی از اعضای گروهی 
که
 به
 ۵۳ نفر مشهور شدند، 
می‌ پردازد.
 
همنشین بهار
قصد بررسی دفاعیات رهبر گروه ۵۳ نفر
(احیاگران حزب کمونیست ایران)
را
در سر دارد.
 
طرفه این است
که
همنشین بهار
رادیکال تر از هر توده ای
ارانی
را
گلباران می کند.
 
هم
دکتر بودن ارانی 
را
برجسته می کند
و
هم
او
را
در سنت احمد شاملو و پیروان عنقلابی اش،
به
نام کوچک
صدا می زند.
 
راستی
چرا و به چه دلیل؟
 
ضمنا ارانی در چه رشته ای دکترا داشته است؟

روانشناسی؟

۳
گروه ۵۳ نفر 
اشاره به آن دسته از زندانیان سیاسی است که 
در دوران رضاشاه در سال ۱۳۱۶ شمسی بازداشت شدند.
 
همان کسی
که
هندوانه کت و کلفتی
زیر بغل ارانی بدبخت می چپاند،
همان کسی است
که
گروه ۵۳ نفر
را
دسته ای از زندان سیاسی
معرفی می کند.
 
بدین طریق و با این ترفند
حزب کمونیست ایران
تحت رهبری همان دکتر تقی ارانی 
به دار و دسته ای 
تقیل داده می شود
که
در زمان رضاشاه بازداشت شده است.
 
راستی
چرا و به چه دلیل؟
 
چرا
همنشین بهار
ماهیت طبقاتی ـ سیاسی ـ ایده ئولوژیکی
گروه موسوم به ۵۳ نفر
را
فراموش می کند؟
 
به عبارت رهگشاتر،
چرا
دستگیری و زندان
را
یعنی 
چرا
ذلت و دوره ذلت آنان
را
زیر ذره بین قرار می دهد
و
 صد برابر بزرگتر 
نشان خواننده و شنونده «پژوهش» فئودالی خود می دهد؟
 
به عبارت بهتر
چرا بازداشت و زندانی شدن ارانی و همرزمانش
را
سانترالیزه
و
ایده ئالیزه
می کند؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر