۱۳۹۶ بهمن ۳۰, دوشنبه

کردوکار (۴)


پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان
شین میم شین
 
پ
 تئوری کردوکار هگل


گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
 (۱۷۷۰ ـ ۱۸۳۱)
آثار هگل به 14 بخش طبقه بندی می شود :
آثار آغازین (جوانی)
آثار انتقادی ینا
طرح های سیستمی ینا
فنومنولوژی روح
منطق (کوچک و بزرگ)
فلسفه طبیعت
روح سوبژکتیف
روح اوبژکتیف (خطوط اصلی فلسفه حقوق)
فلسفه تاریخ
آثار مربوط به سیاست روز
فلسفه هنر
فلسفه مذهب
فلسفه و تاریخ فلسفه
دایرة المعارف علوم فلسفی
 
۱
·    به نظر هگل روند تاریخ عبارت است از تجسم و خودشناسی روح عینی.

·    مراجعه کنید به تجسم (جسمیت یابی، شیئیت یابی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۲
·    هگل در این شیئیت بخشیدن به کردوکار روحی بشریت، می کوشد تا پیوند عرصه های مختلف حیات اجتماعی و توالی مراحل توسعه تاریخی را نشان دهد.

۳
·    مارکس با اشاره به نظر هگل راجع به کار می نویسد:
·    «هگل خودآفرینی انسان ها را بمثابه روندی در نظر می گیرد» و «انسان شیئیت یافته را نتیجه کار می داند.»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، مکمله، جلد ۱۷ ص ۵۷۴)

۴
·    هگل دیالک تیک گشتاورهای ساده روند کار را مورد بررسی قرار می دهد.

۵
·    هگل کردوکار را به مثابه عینیت بخشیدن به اهداف سوبژکتیو در «ماده شیئ گشته»  بکمک وسایل کار می داند.

۶
·    به نظر او انسان با وسایل کار، قدرت لازم برای غلبه بر  طبیعت را بدست می آورد.

۷
·    «انسان برای رفع حوایج خود با طبیعت وارد رابطه عملی می شود»
·    (هگل، «آثار»، جلد ۱۱، ص ۵۰)

۸
·    اما  کردوکار  عملی و روحی سوبژکت فردی در کار هدفمند فقط یک طرف روند اجتماعی کار را، فقط یک طرف سوبژکتیویته مبتنی بر کردوکار را تشکیل می دهد.
·     
·    مراجعه کنید به سوبژکتیویته در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۹
·    اما از آنجا که هگل کردوکار را بمثابه کردوکار خلاق عملی ـ انتقادی و انقلابی توده ها نمی داند، نمی تواند به درک روابط اجتماعی  مادی بنیادی میان انسان ها نایل آید.

۱۰
·    پیوند اجتماعی که پایه و اساس وحدت جامعه درهر  مرحله توسعه معینی است، به نظر هگل یک پیوند اخلاقی، حقوقی و مذهبی است.

۱۱
·    «حامل» پیوند اجتماعی به نظر او عبارت است از روح عینی که در هیئت های خاص خود «در توده ها فقط مواد و مصالح خود را دارد.»
·     (مارکس و انگلس، «کلیات»، مکمله، جلد ۲ ص ۹۰)

۱۲
·    هگل برای کردوکار و برای روند تاریخی، دو مرحله قایل می شود:

۱
·    در مرحله اول، که نظام اعطا شده بوسیله روح عینی فقط حفظ و گسترش داده می شود، توده افراد به دنبال غرایز، هوا و هوس و علایق خود حرکت می کنند و از اخلاق و عادات موجود و قوانین دولتی پیروی می کنند.

۲
·    پیشرفت اجتماعی به سوی مرحله اجتماعی جدید در شرایط به میراث مانده از مراحل اجتماعی پیشین و از طریق کردوکار قوای اجتماعی صورت نمی گیرد.

۳
·    پیشرفت امر توده ها  که «افراد پذیرنده» اند، نیست.

۴
·    پیشرفت ثمره کار افراد انگشت شماری است.

۵
·    پیشرفت ثمره کار افراد تاریخی ـ جهانی است.

۶
·    پیشرفت ثمره کار «مدیران روح جهانی» است که «ضرورت لحظه را به الهام درونی در می یابند.»

۱۳
·    نمایندگان فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان در اثبات فلسفی ـ نظری اصل سوبژکت فعال انسانی دچار ایدئالیسم می شوند.

۱۴
·    این حقیقت امر ضمنا حاکی از آن است که اصل سوبژکت فعال انسانی بر مبنای فلسفه بورژوائی و حتی بر مبنای ماتریالیسم بورژوائی به هیچ وجه قابل حل نیست.

۱۵
·    ماتریالیسم بورژوائی لیاقت تجزیه و تحلیل ماتریالیستی حیات عملی ـ اجتماعی انسان ها را ندارد.

۱۶
·    از این رو ست که مارکس نارسائی و نقص اصلی ماتریالیسم گذشته را در آن می بیند که آن شیئ، واقعیت و حسیت را تنها به مثابه اوبژکت می بیند، «نه به مثابه کرد و کارحسی انسانی،  نه بمثابه پراتیک، نه به عنوان امری سوبژکتیو.
·    و از این روست که مسئله کردوکار بطور مجرد ـ برخلاف ماتریالیسم ـ توسط نمایندگان ایدئالیسم، که طبیعتا به کردوکار واقعی و حسی اعتقاد ندارند، مطرح می شود و اشاعه داده می شود.»
·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، مکمله، جلد ۳ ص ۷)

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر