۱۳۹۶ بهمن ۲۲, یکشنبه

کالا پرستی (فتیشیسم کالایی) (۱)


 پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

۱
·      مارکس چیزواره گشتن روابط اجتماعی در سرمایه داری را کالاپرستی می نامد.

۲
·      خصلت اجتماعی تولید سرمایه داری که بدون استثناء تولید کالائی است، شناخته نمی شود، به همین دلیل، روابط میان انسان ها در روند تولید سرمایه داری نه بمثابه روابط انسانی، بلکه بمثابه روابط میان چیزها (اشیاء) جلوه گر و استنباط می شود.

۳
·      به قول کلاسیک های مارکسیسم، «اسرار آمیزی فرم کالا ـ به زبان ساده ـ در این است که آن خصائل اجتماعی کار خود انسان ها را بمثابه خصائل فراورده های کار، بمثابه خواص اجتماعی نهفته در طبیعت این اشیاء به انسان ها منعکس می کند.  
·      و لذا مناسبات اجتماعی مولدین نیز نسبت به کار کلی، بمثابه مناسبات اجتماعی اشیاء موجود در خارج از آنها جلوه گر می شود.»

۴
·      بدین طریق «فراورده های کار به کالاها، به چیزهای محسوس نا محسوس و یا اجتماعی بدل می شوند.

۵
·      تأثیر نوری یک چیز بر عصب بینائی، تحریک ذهنی خود عصب بینائی نیست، بلکه حاکی از فرم شیئی آن چیز در بیرون از چشم است.

۶
·      اما هنگام دیدن، نور در واقع از یک چیز (از یک چیز خارجی) بر چیز دیگر (بر چشم بیننده) انداخته می شود.
·      این یک رابطه جسمانی میان چیزهای جسمانی است.

۷
·      اما برعکس!
·      فرم کالا و رابطه ارزشی فراورده های کار که خود را در آن نمودار می سازد، ابدا ربطی به طبیعت جسمانی خود و به روابط شیئی ناشی از آن ندارد.

۸
·      این تنها رابطه اجتماعی معین خود انسان ها ست که اینجا به شکل رابطه ای میان چیزها جلوه گر می شود.
·      و ما باید برای یافتن مثال مشابه برای آن به عالم مه آلود مذاهب پناه ببریم که فراورده های مغز انسانی به هیئت خدایان در می آیند، حیات مستقل خاص خود را کسب می کنند و با یکدیگر و یا با انسان ها رابطه برقرار می کنند.

۹
·      به همان سان نیز در عالم کالاها فراورده های کار انسانی با یکدیگر و با انسان ها رابطه برقرار می سازند.

۱۰
·      من این را کالاپرستی نام می دهم که مثل برچسبی بر فراورده های کار می نشیند، به محض این که آنها بمثابه کالا تولید می شوند و لذا کالاپرستی با تولید کالائی پیوند ناگسستنی دارد.

۱۱
·      این خصلت بت واره عالم کالاها از خصلت اجتماعی خود کار که کالا تولید می کند، سرچشمه می گیرد.

۱۲
·      اشیاء مصرفی ـ بطور کلی ـ تنها به این دلیل به کالا بدل می شوند که آنها فراورده های کارهای شخصی مستقل و جدا از یکدیگرند.

۱۳
·      مجموعه بغرنج این کارهای شخصی کلیت اجتماعی مربوطه را تشکیل می دهد.

۱۴
·      از آنجا که مولدین تنها هنگام مبادله فراورده های کار خود وارد رابطه با یکدیگر می شوند، خصلت های اجتماعی خاص کارهای شخصی آنها نیز در این مبادله خود را نمایان می سازند.

۱۵
·      به عبارت دیگر کارهای شخصی عملا تنها ببرکت رابطه ها بمثابه اعضای کار مجموعه جامعه  عمل می کنند، رابطه هائی که در آنها مبادله جای فراورده های کار را و بواسطه آنها جای مولدین را می گیرد.

۱۶
·      از این رو، روابط اجتماعی کارهای شخصی مولدین به نظرشان بمثابه آنچه که هستند، جلوه می کنند:
·      یعنی نه بمثابه روابط اجتماعی بی واسطه انسان ها در کارهای خویش، بلکه بیشتر بمثابه روابط شیئی انسان ها و روابط اجتماعی اشیاء.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۸۶)

ادامه دارد.

۱ نظر: