تحلیلی از
یدالله سلطان پور
انقلاب مجلس مهمانی نیست.
مقاله نویسی نیست.
نقاشی یا گلدوزی نیست.
انقلاب نمی تواند، انقدر ظریف و آرام، آنقدر نجیب و معتدل،
آنقدر مهربان و مؤدب، آنقدر خود دار و با شفقت باشد.
انقلاب شورش و طغیان است.
انقلاب عملی است، قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه، طبقه
دیگر را واژگون می سازد.
صفحه فیسبوک آرش نیکون
·
ما این سخنان مائو را نخست تجزیه و
بعد تحلیل می کنیم:
1
انقلاب مجلس مهمانی نیست.
مقاله نویسی نیست.
نقاشی یا گلدوزی نیست.
·
مائو احتمالا این سخنان را در
سخنرانی برای دهقانان بی سواد چین گفته است.
·
احتمالا در شرایط دشوار جنگ بر ضد
میلیتاریسم ژاپن و یا بر ضد دولت بورژوائی چیانکایچک، در راه پیمائی دراز تاریخی
ارتش سرخ تحت رهبری حزب کمونیست چین، گفته است.
·
انقلاب یک مفهوم فلسفی است.
·
مفهوم فلسفی که نمی تواند چیز مادی
معینی باشد و بدتر از همه، مجلس مهمانی باشد، مقاله نویسی باشد، گلدوزی و نقاشی
باشد.
·
اما منظور مائو از این طرز استدلال
شبیه تئولوژی منفی چیست؟
2
انقلاب مجلس مهمانی نیست.
مقاله نویسی نیست.
نقاشی یا گلدوزی نیست.
·
منظور مائو را در جملات بعدی اش می
توان فهمید.
·
مائو با این مقدمه چینی، زمینه
فکری لازم را برای اعلام چیز دیگری فراهم می آورد.
3
انقلاب نمی تواند، انقدر ظریف و آرام، آنقدر نجیب و معتدل،
آنقدر مهربان و مؤدب، آنقدر خود دار و با شفقت باشد.
·
اکنون معلوم می شود که از
دید مائو، مجلس مهمانی، مقاله نویسی، نقاشی و گلدوزی چیزها و کرد و کار های ظریف،
آرام، نجیب، معتدل، مهربان، مؤدب، خود دار و با شفقت اند و انقلاب چیزی و یا کرد و
کاری خشن، نا آرام، نا نجیب، افراطی، نامهربان، نا مؤدب، لگامگسیخته و بی رحم است.
·
خوب.
·
فرض کنیم که چنین باشد.
·
این اما به چه معنی است؟
4
انقلاب نمی تواند، انقدر ظریف و آرام، آنقدر نجیب و معتدل،
آنقدر مهربان و
مؤدب، آنقدر خود درا و با شفقت باشد.
·
این چیزها در بهترین حالت، به معنی
فرم انقلاب است و نه به معنی محتوا و ماهیت آن.
·
مائو هم بی شک از حقیقت امر خبر
دارد.
5
انقلاب شورش و طغیان است.
·
مائو اکنون، از خیابان خارج می شود
و به در و دیوار می زند:
·
اکنون، انقلاب با شورش و طغیان
یکسان قلمداد می شود.
·
مائو به هنگام سرهمبندی کردن این
سخنان، البته اگر دقیق ترجمه شده باشند، احتمالا خیلی جوان و نادان بوده و
معنی مفاهیم شورش و طغیان را نمی دانسته و
گرنه هرگز آنها را با انقلاب یکسان قلمداد نمی کرد.
6
انقلاب شورش و طغیان است.
الف
·
شورش و طغیان پدیده های نامعین،
ناگهانی، خودپو و خالی از آگاهی و مملو از فشار روانی (پسیکولوژیکی) اند.
·
جنبش های انقلابی اما پدیده های
معین، حساب شده، تدارک دیده شده، آگاهانه و سنجیده اند.
ب
·
جنبش های انقلابی سمت و سوی مترقی
دارند.
·
شورش و طغیان اما فاقد سمت و سوی
روشن و معین است.
ت
·
شورش و طغیان در صورت وجود سنن
انقلابی و سوبژکت انقلابی می توانند سمت و سوی مثبت و مترقی و خلقی کسب کنند.
·
به همان سان نیز می توانند ماهیت
مطلقا ارتجاعی داشته باشند.
پ
·
حیرت انگیز نیست که این دو مفهوم
از مفاهیم محبوب فلاسفه فاشیسم و اگزیستانسیالیسم
اند.
·
ایندو مفهوم از مفاهیم محبوب البرکامو ـ فیلسوف مرتجع
اگزیستانسیالیسم ـ اند:
·
عنوان یکی از آثار البر کامو،
«انسان طاغی» نام دارد.
·
واژه شورش و طغیان را البر کامو
مثل نقل و نبات نشخوار می کند و به خورد خواننده خرفت و خر می دهد.
ث
·
شورش و طغیان در اثر تلنبار خشم و فشار
روحی و روانی در شرایط فوق العاده غیر انسانی صورت گرفته اند و صورت می گیرند.
·
انقلاب اما در نتیجه روشنگری علمی
و انقلابی و تشکل پیشاهنگ طبقه و توده در حزب طبقه و توده تدارک آگاهانه دیده می
شود.
·
آنچه در وقوع انقلاب غیر قابل پیش
بینی می ماند، لحظه وقوع آن است.
·
لنین در زمینه نظرات داهیانه دارد:
·
لحظه وقوع انقلاب را فقط توده می
داند و نه حزب توده.
·
حزب توده به شرطی می تواند لحظه
انقلاب را پیش بینی کند که رگ توده در دستش باشد.
·
یعنی در پیوندی تنگاتنگ و ارگانیک
با توده باشد.
7
انقلاب عملی است، قهر آمیز
·
اکنون معلوم می شود که مائو اکت (عمل)
انقلابی را با انقلاب عوضی گرفته است.
·
این بدان می ماند که کسی کره را با
تکان دادن مستمر شیر در کیسه، عوضی بگیرد.
·
تکان دادن مستمر شیر در کیسه اما
نه کره، بلکه اکتی است که به تشکیل کره منتهی می شود.
·
اکتی است که در نتیجه آن، چربی از آب
جدا می شود و گلوله می شود.
8
انقلاب عملی است، قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه،
طبقه دیگر را واژگون می سازد.
·
مائو اکنون بالاخره از فرم فریبای انقلاب
دل برمی کند و به محتوای آن اشاره می کند:
·
سرنگونی طبقه ای توسط طبقه دیگر.
·
ایراد این نگرش مائو کجا ست؟
9
انقلاب عملی است، قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه،
طبقه دیگر را واژگون می سازد.
·
ایراد این ادعای مائو اولا این است
که سرنگونی هر طبقه اجتماعی ئی توسط هر طبقه اجتماعی دیگر به معنی انقلاب نیست.
·
بلکه می تواند به معنی رستاوراسیون
هم باشد.
·
به معنی پیروزی ضدانقلاب باشد.
·
به معنی پیروزی ارتجاع باشد.
·
ما با این پدیده هم در ایران آشنا شده
ایم و هم در کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی.
10
انقلاب عملی است، قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه،
طبقه دیگر را واژگون می سازد.
·
مائو در این سخنانش، دیالک تیک فرم
و محتوای انقلاب را به شکل دیالک تیک عمل قهر آمیز و تعویض طبقاتی جامعه بسط و
تعمیم می دهد.
·
این فرمولبندی تق و لق مائو را
علیرغم همه معایبش اگر هم بپذیریم، باید اذعان کنیم که مائو فرم انقلاب را بر
محتوا و ماهیت انقلاب مقدم می شمارد و حتی مطلق می کند.
·
یعنی در دیالک تیک فرم و محتوا، در
دیالک تیک عمل قهر آمیز و تعویض طبقاتی جامعه، نقش تعیین کننده را از آن فرم (عمل
قهر امیز) قلمداد می کند.
·
این نگرش مائو، نگرشی فرمالیستی ـ معرفتی
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر