۱۳۹۴ اسفند ۱۵, شنبه

تأملی در سخنان مائوتسه دون (1)


 تحلیلی از 
یدالله سلطان پور

انقلاب مجلس مهمانی نیست.
مقاله نویسی نیست.
نقاشی یا گلدوزی نیست.
انقلاب نمی تواند، انقدر ظریف و آرام، آنقدر نجیب و معتدل، آنقدر مهربان و مؤدب، آنقدر خود دار و با شفقت باشد.
انقلاب شورش و طغیان است.
انقلاب عملی است، قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه، طبقه دیگر را واژگون می سازد.
صفحه فیسبوک آرش نیکون

·        ما این سخنان مائو را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:

1
انقلاب مجلس مهمانی نیست.
مقاله نویسی نیست.
نقاشی یا گلدوزی نیست.

·        مائو احتمالا این سخنان را در سخنرانی برای دهقانان بی سواد چین گفته است.
·        احتمالا در شرایط دشوار جنگ بر ضد میلیتاریسم ژاپن و یا بر ضد دولت بورژوائی چیانکایچک، در راه پیمائی دراز تاریخی ارتش سرخ تحت رهبری حزب کمونیست چین، گفته است.

·        انقلاب یک مفهوم فلسفی است.
·        مفهوم فلسفی که نمی تواند چیز مادی معینی باشد و بدتر از همه، مجلس مهمانی باشد، مقاله نویسی باشد، گلدوزی و نقاشی باشد.

·        اما منظور مائو از این طرز استدلال شبیه تئولوژی منفی چیست؟ 

2
انقلاب مجلس مهمانی نیست.
مقاله نویسی نیست.
نقاشی یا گلدوزی نیست.

·        منظور مائو را در جملات بعدی اش می توان فهمید.
·        مائو با این مقدمه چینی، زمینه فکری لازم را برای اعلام چیز دیگری فراهم می آورد.

3
انقلاب نمی تواند، انقدر ظریف و آرام، آنقدر نجیب و معتدل،
آنقدر مهربان و مؤدب، آنقدر خود دار و با شفقت باشد.

·         اکنون معلوم می شود که از دید مائو، مجلس مهمانی، مقاله نویسی، نقاشی و گلدوزی چیزها و کرد و کار های ظریف، آرام، نجیب، معتدل، مهربان، مؤدب، خود دار و با شفقت اند و انقلاب چیزی و یا کرد و کاری خشن، نا آرام، نا نجیب، افراطی، نامهربان، نا مؤدب، لگامگسیخته و بی رحم است.

·        خوب.
·        فرض کنیم که چنین باشد.

·        این اما به چه معنی است؟
4
انقلاب نمی تواند، انقدر ظریف و آرام، آنقدر نجیب و معتدل،
 آنقدر مهربان و مؤدب، آنقدر خود درا و با شفقت باشد.

·        این چیزها در بهترین حالت، به معنی فرم انقلاب است و نه به معنی محتوا و ماهیت آن.
·        مائو هم بی شک از حقیقت امر خبر دارد.

5
انقلاب شورش و طغیان است.

·        مائو اکنون، از خیابان خارج می شود و به در و دیوار می زند:
·        اکنون، انقلاب با شورش و طغیان یکسان قلمداد می شود.

·        مائو به هنگام سرهمبندی کردن این سخنان، البته اگر دقیق ترجمه شده باشند، احتمالا خیلی جوان و نادان بوده و معنی  مفاهیم شورش و طغیان را نمی دانسته و گرنه هرگز آنها را با انقلاب یکسان قلمداد نمی کرد.

6
انقلاب شورش و طغیان است.

الف
·        شورش و طغیان پدیده های نامعین، ناگهانی، خودپو و خالی از آگاهی و مملو از فشار روانی (پسیکولوژیکی) اند.
·        جنبش های انقلابی اما پدیده های معین، حساب شده، تدارک دیده شده، آگاهانه و سنجیده اند.

ب
·        جنبش های انقلابی سمت و سوی مترقی دارند.
·        شورش و طغیان اما فاقد سمت و سوی روشن و معین است.

ت
·        شورش و طغیان در صورت وجود سنن انقلابی و سوبژکت انقلابی می توانند سمت و سوی مثبت و مترقی و خلقی کسب کنند.
·        به همان سان نیز می توانند ماهیت مطلقا ارتجاعی داشته باشند.

پ


·        حیرت انگیز نیست که این دو مفهوم از  مفاهیم محبوب فلاسفه فاشیسم و اگزیستانسیالیسم اند.
·        ایندو مفهوم از  مفاهیم محبوب البرکامو ـ فیلسوف مرتجع اگزیستانسیالیسم ـ اند:
·        عنوان یکی از آثار البر کامو، «انسان طاغی» نام دارد.
·        واژه شورش و طغیان را البر کامو مثل نقل و نبات نشخوار می کند و به خورد خواننده خرفت و خر می دهد.

ث
·        شورش و طغیان در اثر تلنبار خشم و فشار روحی و روانی در شرایط فوق العاده غیر انسانی صورت گرفته اند و صورت می گیرند.
·        انقلاب اما در نتیجه روشنگری علمی و انقلابی و تشکل پیشاهنگ طبقه و توده در حزب طبقه و توده تدارک آگاهانه دیده می شود.


·        آنچه در وقوع انقلاب غیر قابل پیش بینی می ماند، لحظه وقوع آن است.

·        لنین در زمینه نظرات داهیانه دارد:
·        لحظه وقوع انقلاب را فقط توده می داند و نه حزب توده.
·        حزب توده به شرطی می تواند لحظه انقلاب را پیش بینی کند که رگ توده در دستش باشد.
·        یعنی در پیوندی تنگاتنگ و ارگانیک با توده باشد.

7
انقلاب عملی است، قهر آمیز  

·        اکنون معلوم می شود که مائو اکت (عمل) انقلابی را با انقلاب عوضی گرفته است.
·        این بدان می ماند که کسی کره را با تکان دادن مستمر شیر در کیسه، عوضی بگیرد.
·        تکان دادن مستمر شیر در کیسه اما نه کره، بلکه اکتی است که به تشکیل کره منتهی می شود.
·        اکتی است که در نتیجه آن، چربی از آب جدا می شود و گلوله می شود.

8
انقلاب عملی است، قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه،
طبقه دیگر را واژگون می سازد.

·        مائو اکنون بالاخره از فرم فریبای انقلاب دل برمی کند و به محتوای آن  اشاره می کند:
·        سرنگونی طبقه ای توسط طبقه دیگر.

·        ایراد این نگرش مائو کجا ست؟

9
انقلاب عملی است، قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه،
طبقه دیگر را واژگون می سازد.

·        ایراد این ادعای مائو اولا این است که سرنگونی هر طبقه اجتماعی ئی توسط هر طبقه اجتماعی دیگر به معنی انقلاب نیست.

·        بلکه می تواند به معنی رستاوراسیون هم باشد.
·        به معنی پیروزی ضدانقلاب باشد.
·        به معنی پیروزی ارتجاع باشد.
·        ما با این پدیده هم در ایران آشنا شده ایم و هم در کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی.

10
انقلاب عملی است، قهر آمیز که بدان وسیله یک طبقه،
طبقه دیگر را واژگون می سازد.

·        مائو در این سخنانش، دیالک تیک فرم و محتوای انقلاب را به شکل دیالک تیک عمل قهر آمیز و تعویض طبقاتی جامعه بسط و تعمیم می دهد.

·        این فرمولبندی تق و لق مائو را علیرغم همه معایبش اگر هم بپذیریم، باید اذعان کنیم که مائو فرم انقلاب را بر محتوا و ماهیت انقلاب مقدم می شمارد و حتی مطلق می کند.

·        یعنی در دیالک تیک فرم و محتوا، در دیالک تیک عمل قهر آمیز و تعویض طبقاتی جامعه، نقش تعیین کننده را از آن فرم (عمل قهر امیز) قلمداد می کند.

·        این نگرش مائو، نگرشی فرمالیستی ـ معرفتی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر