۱۳۹۱ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

پای منبر بزرگان (6)

پای منبر علامه ای
سرچشمه:
مجله هفته

http://www.hafteh.de


دیالک تیک روشنگری

یدالله سلطان پور


علامه
مجموعه مقالاتی که از آقای سلطان پور در سایت هفته منتشر شده، مثل این که قرار است خرده حساب های شخصی ایشان با دیگران را حل کند و کاری با مسایل جامعه ندارد.
ایشان به جای تمسخر و استهزا بنشیند و با ارائه تحلیلی مشخص از شرایط مشخص ایران یک نقد و تحلیل ارائه کند.
آن چه تاکنون از ایشان خوانده ایم نه نقد ، نه تحلیل و نه حتی طنز است صرفا مسخره کردن دیگران و لوده گری است.

• قبل از پرداختن به نظریات دوست مان که ـ حداقل ـ مطالب ما را خوانده و علاوه بر آن، عیوب ما را تشخیص داده و بر زبان آورده، که به جای خود شادی بخش است، به این سؤال باید جواب داد که چرا نظریات دیگران باید مورد تحلیل، تأیید و احیانا انتقاد قرار گیرند؟

• ما حدود دو و یا سه هزارسال پیش در جامعه اشتراکی اولیه بسر می بردیم.

• دوست مان پرویز که مفهوم لنینی «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» را بر زبان می راند، نباید از این حقیقت تاریخی بی خبر باشد.
• ما در آن جامعه اشتراکی اولیه، مالک جمعی وسایل تولید خود بودیم و در نتیجه آزاد و برابر و برادر با هم بودیم.

• توسعه نیروهای مولده به تولید محصول اضافه بر نیاز همبود منجر شد که به نوبه خود شادی بخش بود.
• اما اشکال کار در این بود که گردانندگان معابد و رؤسای خانواده این مازاد را بطور خصوصی تصاحب کردند.
• تصاحب اضافه محصول همان و سرور شدن، از کار مشقت بار دوری جستن و نتیجتا، انگل شدن همان.

• تولید هرچه بیشتر اضافه محصول، ثروت خصوصی آنها را بیشتر کرد.

• قدرت مادی به قدرت معنوی و سیاسی منجر شد.


• اگر در شرایط برابری اقتصادی، همه مفاهیم معنای واحد و روشنی داشتند، در شرایط رشد نابرابری ها، از نو معنی شدند.

• دیالک تیک مادی و معنوی غریبی بکار افتاد:
• چون تصاحب حاصل کار دیگران نمی توانست، تنها به زور سرنیزه انجام گیرد.

• بدین طریق بود که نابرابری اجتماعی تئوریزه شد تا توده های پائین هرم اجتماعی به جایگاه اجتماعی خود ایمان بیاورند.


• برای برده کردن بقیه اعضای همبود، برای خرید و فروش خود و زن و بچه آنها، به تخریب معنوی آنها نیاز بود.
• بدین طریق، همه اصول اخلاقی و باورهای پیشین مورد تجدید نظر قرار گرفتند و از نو معنی شدند.

• انعکاس آسمانی ـ انتزاعی برده داران زمینی، خدا نامیده شد.
• خدا پیامبر فرستاد و پیامبر فرامین برده داران را از قول خدا به خلق ابلاغ کرد.
• توده های مولد و زحمتکش به طبقه پست تئوریزه شدند و اقلیت انگل و مفتخور به طبقه ممتاز.

• از حدود 150 سال پیش طبقه جدیدی پا به عرصه عالم نهاده، که اکثریت قریب به اتفاق جمعیت کشورهای مدرن را تشکیل می دهد.
• این طبقه رسالت طبقاتی ـ تاریخی ـ جهانی طراز نوینی بدوش می کشد، که نه توده های برده بدوش کشیده اندو نه توده های رعیت.
• خودویژگی این طبقه در این است که رهائی طبقاتی اش، به معنی رهائی بشریت خواهد بود.
• به عبارت دیگر، این طبقه معروف به پرولتاریا، تنها زمانی می تواند خود را از غل و زنجیر بردگی کار مزدوری آزاد سازد که همه بشریت را آزاد سازد و همه بشریت تنها زمانی می تواند آزاد شود که این طبقه آزاد شود.

• اگر این طبقه در کارخانه و خیابان از آن خود کردن وسایل کار خود را طلب می کند، اگر این طبقه مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید را بر پرچم خویش نوشته، روشنفکران این طبقه نیز فونکسیون دفاع از شناخت افزار این طبقه را به عهده دارند.
• همانطور که پرولتاریا از وسایل تولید خود دفاع می کند، که نتیجه کار نسل اندر نسل خود آنها ست، روشنفکران ارگانیک این طبقه نیز از پاکی شناخت افزار این طبقه حراست می کنند.

• مبارزه طبقاتی پرولتاریا در کارخانه، مزرعه و خیابان در فرم مادی صورت می گیرد و در رسانه های گروهی، مجلات و کتب به شکل معنوی.

• ماهیت هر دو یکی است.


• مبارزه طبقاتی در دیالک تیک مادی و معنوی صورت می گیرد و باید هم صورت گیرد.


• به لجن کشیدن، تحریف و تخریب مفاهیم و مقوله های فلسفی، همانقدر برای نبرد رهائی بخش توده های مولد و زحمتکش سرنوشت ساز است، که تمرکز مالکیت بر وسایل تولید در دست مشتی انگل و به درجه گدا تنزل دادن مولدین این وسایل

اکنون پس از این مقدمه، به اتهامات دوست مان نظری می افکنیم!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر